- موجودی: موجود
- مدل: 174413 - 67/0
- وزن: 2.20kg
فرهنگ زندگی نامه ها
نویسنده: سیروس مهدوی , عباس جلالی , سیروس پارسائی , محمد قاسم زاده , شیدا مرادی
ناشر: مرکز نشر فرهنگی رجاء
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 856
اندازه کتاب: رحلی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ روکش کتاب زدگی مختصری دارد.
مروری بر کتاب
جلد اول
فرهنگ زندگىنامهها، به همکارى سیروس مهدوى، عباس جلالى، سیروس پارسائى، محمد قاسمزاده، شیدا مرادى و زیر نظر حسن انوشه تهیه شده است. کتاب، در زمان معاصر و به زبان فارسى در باره تراجم عمومى به رشته تحریر درآمده است.
زندگىنامهنویسى، سابقه دیرینهاى دارد و تا امروز هزاران کتاب در این زمینه نوشته شده است. این شاخه از ادبیات در اسلام چندان ریشه دارد که برخى از سورههاى قرآن کریم، مانند سورههاى یوسف، نوح، کهف و هود را مىتوان سورههاى زندگىنامهاى در شمار آورد و خداوند رحمان خواسته است با آوردن زندگى گذشتگان در پیش چشم انسانها، آنها را در یافتن و پیش گرفتن شیوه درست زندگى و هموار کردن راه آینده یارى دهد».
در مقدمه کتاب در بارهى تاریخچهى زندگىنامهنویسى بحث شده است و خاطرنشان گردیده است که به روایت منابع شیعه نخستین کسى که در جهان اسلام کتاب زندگىنامهاى نوشته، عبیدالله پسر ابراهیم ابورافع بوده که پدرش برده آزادکردهى پیامبر(ص) و خود از یاران امام على بن ابىطالب(ع) بوده است. عبیدالله که عامل بیتالمال مسلمانان در خلافت على(ع) و کاتب وى در کوفه بود، کتابى به نام «تسمیه من شهد مع أمیرالمؤمنین الجمل و صفین و النهروان من الصحابه» پرداخته و در آن نام صحابیانى را که در جنگهاى على(ع) در کنار وى بودند، فراهم آورده بود. اگر رجالنویسى را گونهاى زندگىنامهنویسى بدانیم مىتوان گفت که این شاخه از ادبیات در نیمه یکم سده یکم هجرى در جهان اسلام پیدا شده است.
در باره کهنترین کتابهاى زندگىنامهاى که همزمان با گردآورى شرح احوال رجال حدیث نوشته شده است نیز سخن به میان آمده است. طبقات الشعراى محمد بن عبدالسلام جمحى از جمله آنهاست که دربرگیرنده زندگىنامه شعراى عرب در دوره پیش از اسلام و دوره اسلامى با نمونههایى از اشعار ایشان است.
در ادامه، کتابهاى زندگىنامهاى به سه گروه تقسیم شده است:
الف) کتب تراجم احوال یا فرهنگ زندگىنامهها
ب) مناقبنامهها یا کتابهایى که در باره اولیاى مذهب یا طریقت نوشته شدهاند
ج) زندگىنامههاى بدعتگذاران.
همچنین از انواع زندگىنامهها یاد شده و به ده نوع تقسیم گردیده است، به شرح زیر:
1. سیرهها؛ 2. مقاتل؛ 3. نسبنامهها و زندگىنامههاى دودمانى؛ 4. زندگىنامههاى عمومى؛ 5. طبقات؛ 6. مزارات؛ 7. زندگىنامه خودنوشت، خاطرات و سفرنامهها؛ 8. زندگىنامه زنان؛ 9. زندگىنامه بزرگان شهرها و سرزمینهاى اسلامى؛ 10. زندگىنامههاى وزیران و دیوانسالاران .
در بخش بعدىِ مقدمه، به راهنماى نگارش فرهنگ زندگىنامهها پرداخته شده است.مباحث کتاب، با حرف «الف» شروع شده و اولین نفرى که ذکر گردیده، «ائاگمیل» است.در گزینش سرشنامهها، شهرت، اصل قرار داده شده است و اگر کسى به چند نام آوازه داشته، شناختهترین شهرتها برگزیده شده و شهرتهاى فرعى یا کمشناخته، به آن ارجاع داده شده است.
در نامهاى اروپایى، بهویژه یونانى و رومى که در منابع اسلامى با ضبط متفاوتى آمدهاند، ضبط رایج در منابع اسلامى، ترجیح داده شده، اما ضبط بومى این نامها نیز آورده شده و به ضبط رایج ارجاع گردیده است.
در فرهنگ زندگىنامهها کلیه القاب و عناوین، جزو سرشناسه نیامدهاند، مگر آنهایى که بخشى از اسم بودهاند، مانند سلطان ابراهیم میرزا که سلطان بخشى از اسم است یا آنهایى که با القابشان شناخته شدهاند، مانند آخوند خراسانى و آقا نجفى اصفهانى.
در مواردى که القاب بر نام غلبه دارند، القاب، سرشناسه انتخاب شدهاند و نام بر لقب ارجاع گردیده است؛ چنانکه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، به اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان ارجاع داده شده، اما برادرزادهاش، محمدباقر خان اعتمادالسلطنه، زیر نام کوچکش آورده شده است.
در «ابن» و «بن» از شیوه رایج میان تازیان پیروى شده است؛ بدین ترتیب که اگر ابن پیش از اسم بیاید، چون بخشى از شهرت صاحب اسم است، پارهاى از نام او بشمار رفته است؛ مثلا در «ابن یمین»، بخش «ابن» قسمتى از نام شاعر قطعهپرداز ایرانى است و اگر در سرشناسه «ابن یمین»، بخش «ابن» حذف شود، دیگر یافتن نام این شاعر ممکن نخواهد بود، مگر آنکه از پیش، از خواننده کتاب خواسته شود «ابن یمین» را زیر سرشناسه «یمین» بجوید.
در کتاب حاضر هیچ سرشناسهاى ابتدا به ساکن نیست و به همه اسمهایى که در زبانهاى دیگر ابتدا به ساکن تلفظ مىشوند، در این فرهنگنامه مصوّت کوتاهى افزوده شده است. مؤلفان فرهنگ زندگىنامهها اعتقاد دارند که فارسىزبانان هیچ واژهاى را ابتدا به ساکن تلفظ نمىکنند و همه واژههاى ابتدا به ساکن زبانهاى بیگانه را با افزودن مصوّت کوتاهى در آغاز کلمه بر زبان مىآورند؛ بنابراین، از آوردن نامهاى ابتدا به ساکن پرهیختهاند و همه نامهایى را که نخستین حرف آنها ساکن بوده است، حرکت دادهاند.
در فرهنگ زندگىنامهها پس از سرشناسه، زادگاه و در پى آن تاریخ زادن آمده است. پس از آن، جاى درگذشت و زمان آن آورده شده است، اما میان این دو تاریخ خط تیرهاى قرار گرفته که این دو جا و تاریخ را از هم جدا مىسازد. اگر تاریخ یا محلى پیش از خط تیره آمده باشد بدان معنى است که صاحب زندگىنامه، یا هنوز زنده است یا تاریخ مرگ او و جاى آن به دست نیامده است. کلیه کسانى که پیش از اسلام زندگى مىکردهاند، تولد و مرگ آنها به تاریخ میلادى ذکر شده، مگر تا زمانى که به تاریخ اسلام نزدیک یا اسلام را درک کرده باشند.
مؤلفان کتاب، کوشیدهاند تا در نوشتن زندگىنامهها، نه دیدى یکسویانه داشته باشند و نه همهسویانه؛ زیرا در تدوین فرهنگها و دایرهالمعارفها نگرشى که شایسته و بلکه لازم است همان نگرش بىسویانه است.