شهر طلا و سرب ؛ سلفون

شهر طلا و سرب

نويسنده: جان کریستوفر
مترجم: ع. نوریان
ناشر: كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 214
اندازه كتاب: خشتی سلفون - سال انتشار: 1353  - دوره چاپ : 2

کمیاب - کیفیت : درحد نو 

مروری بر کتاب

موجوداتی باهوش و نیرومند، از سیاره ای دوردست به زمین آمده اند و آن را تسخیر کرده اند. آنان اینک اربابان زمین شده اند و به وسیله کلاهک هایی که به سر انسان ها متصل کردند ، بر اندیشه ی آدمیان تسلط دارند.کودکان و نوجوانان کلاهک ندارند. داستان این کتاب ماجراهای راه یافتن به این شهر دوزخی و زندگی در شرایط دشوار و مرگبار آن است.

روزي، يوليوس مربي ها را به ميز گردي دعوت كرد، و درس تعطيل شد. ما سه نفر- هنري ، بين و من - تصميم گرفتيم از وقت آزاد خود براي گردش در قسمت هاي بالاي دهليز استفاده كنيم.جيره غذايي خود و شش شمع بزرگ كندسوز از آشپزخانه برداشتيم ودر دامنه پرپيچ غارهاي محل سكونت خود به راه افتاديم...

این کتاب، سومین داستان از داستانهای سه گانه جان کریستوفر، نویسنده علمی-تخیلی انگلیسی است که آثار وی در این زمینه طرفداران زیادی داشته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.در دو داستان پیشین، عده ای از ساکنان زمین که به ترتیبی از اسارت موجودات فضایی و هیولاهای فلزی سه پایه نجات یافته اند، به کوههای سفید پناه می برند و از آنجا با فرستادن دسته های شناسایی، موقعیت امنیتی شهر طلا و سرب را که جایگاه اصلی موجودات مذکور است، ارزیابی می کنند.
آنها برای نجات ساکنان زمین از چنگ هیولاهای فلزی به داخل شهر نفوذ می کنند، اما برای خروج از آنجا دچار مشکل می شوند و… .