دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سه نمایشنامه از ابراهیم صهبا

سه نمایشنامه

نویسنده: ابراهیم صهبا
ناشر: وحید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 98
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1359 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو

 

مروری بر کتاب

سه نمایشنامه فرهنگی٫اخلاقی٫انسانی و اجتماعی

ابراهیم صهبا فرزند مهدی خان که یکی از مالکین منطقه‌ی مه‌ولات تربت حیدریه بود در سال 1291 خورشیدی در روستای عبدل‌آباد واقع در فاصله‌ی 6 کیلومتری مه‌ولات (مه‌ولات در 60 کیلومتری تربت حیدریه قرار دارد) به دنیا آمد. چند سال بعد همراه خانواده به شهرستان بیرجند رفت. دوران ابتدایی و قسمتی از متوسطه را در مدرسه‌ی شوکتیه‌ی بیرجند تحصیل کرد. پس از آن به شغل معلمی اشتغال یافت و مدتی بعد به کمک مرحوم امیر شوکت الملک علم برای ادامه تحصیل به تهران رفت.

تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در دارالفنون ادامه داد و سپس وارد دانشکده‌ی افسری تهران شد و در رشته‌ی امور مالی به تحصیل پرداخت. با درجه‌ی ستوان دومی از دانشکده‌ی افسری فارغ‌التحصیل شد و برای خدمت به تبریز رفت. سه سال در تبریز و شیراز خدمت کرد و سپس به تهران انتقال یافت و به تدریس در دانشکده‌ی افسری مشغول شد. بالاخره در سال 1324 در زمان نخست وزیری هژبر به وزارت دارایی منتقل شد و از طرف وزارت دارایی ناظر امور دارایی وزارت جنگ شد و بعد از آن به عنوان بازرس دولت در بانکی در تهران مشغول به کار شد. در سال 1358 خورشیدی پس از سال‌ها خدمت در ارتش، وزارت دارایی و بانک رهنی بازنشسته شد.

ابراهیم صهبا از نوجوانی ذوق شعری‌اش را کشف کرد که مربوط به سال‌های اول دبیرستان در بیرجند می‌شود. خودش می‌گوید: "تازه صفحه‌ی‌ یکی از آهنگ‌های کلنل وزیری به بیرجند رسیده بود و من با شنیدن آن طبع شعرم گل کرد و سرودی روی آن گذاشتم. شاگردان مدرسه این سرود را دسته‌جمعی اجرا کردند و من مورد تشویق گرفتم. از طرف مدیر مدرسه دو جلد کتاب مجمع‌الفصاحه را در حضور دانش‌آموزان به من جایزه دادند که بسیار لذت‌بخش بود."

صهبا در دوره‌ی تحصیل در دانشکده‌ی افسری نیز سرودهای نظامی و تصنیف‌های فکاهی می‌سرود. او اولین بار همکاری خود را با مطبوعات با سرودن اشعاری با نام‌های مستعار شیخ سرنا و ابرام سرپا در روزنامه‌ی فکاهی بابا شمل که به مدیریت مهندس رضا گنجه در تهران منتشر می‌شد، شروع کرد. در طول سال‌ها اشعارش در جراید آزادی، آفتاب شرق، خراسان، شرزه، تهران مصوّر، اطلاعات هفتگی، روشنفکر، خواندنی‌ها و امید ایران نیز چاپ می‌شد.

این اشعار علاوه بر شیرینی و لطافت با زبان طنز جریانات سیاسی و اجتماعی روز را به انتقاد می‌گرفت. صهبا سال‌ها در تهران زندگی کرد و در انجمن‌های ادبی تهران حضور فعالی داشت. او از اعضای پابرجای انجمن ادبی و پژوهشی آفتاب حقیقت بود که صبح‌ روزهای دوشنبه در منزل عبدالرفیع حقیقت (رفیع) و به مدیریت ایشان تشکیل می‌شد. او علاوه بر اینکه شوخ‌طبع، بذله‌گو و شیرین زبان بود، شاعری بداهه‌سرا به شمار می‌آمد و اغلب در محافل و مجالس ادبی، به فراخور زمان و مکان و موقعیت، بی‌مقدمه شعری می‌گفت و برای جمع می‌خواند. ابراهیم صهبا دوستان بسیاری داشت که هر یک برای دیگری شعرهایی سروده‌اند و اخوانیات زیادی از قلم او و یا از قلم دوستانش خطاب به او به یادگار مانده است.

او عقیده داشت که شاعران باید از خشکی کلام و برودت سخن اجتناب ورزند و دامن ذوق سلیم و اندیشه‌ی لطیف را از دست ندهند و می‌گفت شاعر باید شاعر زمان خود باشد و نه شاعر گذشته و آینده. در دوران حیات این شاعر مهربان و دوست‌داشتنی، خیابانی در تهران به نام خیابان صهبا (واقع در خیابان اسکندری شمالی) نامگذاری گردید.

فهرست

نیک نهاد
عبرت آموز
مناقصه

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات