دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سخن گستر سیستان ؛ گزیده اشعار فرخی سیستانی

سخن گستر سیستان

نویسنده: فرخی سیستانی
به کوشش : سیدمحمد دبیرسیاقی
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 360
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 3

 

مروری بر کتاب 

گزیده اشعار فرخی سیستانی

ادبیات در هر شکل و قالبی که باشد،نمایشگر زندگی و بیان کننده ارزشها و معیارها و ویژگیهایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آن می چرخد،نقد و بررسی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند بدور از آن ارزشها و معیارها باشد و بی توجه از کنار آنها بگذرد،به عبارت دیگر نقد و بررسی آثار ادبی را از دیدگاهی می توان درس زندگی نامید با همه گستردگی و تنوع و خصوصیات و مظاهر آن.ادبیات از دو گذرگاه ب زندگی ما پیوند دارد از گذرگاه عاطفی وقتی که آن را می خوانیم و از گذرگاه خرد ورزی وقتی که آن را بررسی نقد می کنیم....

آنچه خوانندگان گرامی پیش روی دارند بخشی از اشعار فرخی سیستانی شاعر شیرین سخن و بلند آوازه و باریک اندیش و ساده گوی اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که از دیوان وی - که نگارنده سابقا با چند نسخه خطی و چاپی معتبر مقابله و تصحیح و تنقیح و طبع شده - گلچین شده است. این گلچین و گزیده اشعار مشتمل بر تعدادی از قصاید و بخشی از دو ترجیع‌بند و چند رباعی است.

ابیات قصایدی که انتخاب شده است. همگی نقل گردیده،جز یکی دو مورد، زیرا گذشته از آنکه سروده‌های این شاعر استاد، چه در ابتدای قصاید یعنی در تغزل و تشبیب، و چه در اثنا قصاید، یعنی در بخش مدحیه، و چه در شریط و مقطع، روان و ساده و خالی از کلمات نامانوس و استعارات پیچیده و کنایات دیریاب است، متضمن فواید تاریخی و گویای شمه‌ای از حوادث دوران زندگی ممدوحان و احوال ایشان نیز هست. در یکی دو مورد از قصاید منتخب که بیت یا ابیاتی از اثنا یا انتها قصیده حذف گردیده است، با گذراندن چند نقطه موضع آن محذوفات نشان داده شده است.

ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
بسیار فضل دید بر ایوان کسروی
این آن بناست کر براو خوشه فلک
در وقت بدر روی چو بخواهی که بدروی
باغی نهاده همبر اوباچهاربخش
پر نقش و پر نگار چو ار تنگ مانوی
هر بخششی از و چو جهانیست مستقیم
هر هندسی ازو چو سپهر یست مستوی
استاد این سرای بآیین همی بود
رای رئیس سید ابو سهل حمدوی
آن مهتری که بخت به درگاه تو بود
چون رای او کنی و به درگاه او روی
رایش چنان که لفظ بزرگان بود متین
عزمش چنان که بازوی گردان بود قوی
زانچ او به نوک خامه کند صد یکی کنند
مردان کاردیده به شمشیر هندوی
توقیع او به نزد دبیران روزگار
چیزی بود بغایت از آن سوی جادوی
در درست وروی او زهنر صد دلیل هست
چون معجز پیمبری و فر خسروی
کردار او به نزد همه خلق معجزست
چون نزد شاعران سخن سهل معنوی
شعر درازتر ز«قفانبک » پیش او
کوته شود چو قافیه شعر مثنوی
گر مهتری به مرتبه چون شعر باشدی
او حرف اولین بودو دیگران روی
از خاندان خویش بزرگ آمد و شریف
آموخته ز اصل و گهر گردی و گوی
دیریست کاین بزرگی در خاندان اوست
این مرتبت نیافت کنون خواجه از نوی
در فضل گوهرش بتوان یافتن کنون
مدح هزار ساله به گفتار پهلوی
ای مهتری که غایت رادی تویی ز خلق
لابل که تو ز غایت رادی از آن سوی
گر مردمی نبوت گردد، جهان به تو
یکرویه بگروند و به کس تو بنگروی
در رزم همچو شیر همیدون همه دلی
در بزم همچو شمس همیدون همه ضوی

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات