دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی فرهیخته دکتر فاطمه سیاح

زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی بانوی فرهیخته دکتر فاطمه سیاح

ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 184
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ : 1

 

مروری بر کتاب 

مصور 

بگذار به گیتی اثری، ز آن که در آفاق      تا چشم به هم بر زنی از ما اثری نیست

دکتر فاطمه رضازاده محلاتی (معروف به فاطمه سیاح) در سال 1902 م برابر 1281 ه.ش و 1320 ه.ق در شهر مسکو متولد شد.تحصیلات متوسطه و عالی خود را در مسکو گذراند و از دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو در ادبیات اروپایی به گرفتن درجه دکترا نایل شد. رساله دکترای خود را درباره آناتول فرانس به رشته تحریر در آورد و سپس در سال 1313 ه.ش یعنی در سن 32 سالگی به ایران آمد.

بدر الملوک بامداد نوشته است: وی در سال 1312 ه.ش به ایران آمد؛ بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید ص 75 از زندگی زناشویی او و اینکه در چه سالی ازدواج کرده، اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ تنها طبق اطلاعات به‏ دست آمده مشخص شده است که او با پسر عمویش، حمید سیاح پیمان زناشویی بست، نام خانوادگی فاطمه سیاح، رضازاده محلاتی است و به علت اینکه مدتی همسر حمید سیاح بوده است، او را فاطمه سیاح خوانده ‏اند ولی در زندگی شکست خورد و پس از سه سال به جدایی انجامید.

جمال‏زاده در نامه‏ ای به محمد گلبن آورده است که: «خود من هم فاطمه سیاح را می‏شناختم. اول، زن حمید سیاح، حمید سیاح، پسر میرزا محمد علی محلاتی معروف به حاجی سیاح می ‏باشد. پس از انقلاب اکتبر 1917 سمت معاون سفارت ایران در مسکو را داشته است؛ پسر عموی خود بود و بعد طلاق گرفت و در تهران چند بار ایشان را دیدم و با سعید نفیسی رفت و آمد داشت.»

دکتر سیاح در ایران بزرگ نشده بود و لذا زبان فارسی را خوب نمی‏دانست و مطالب خود را به زبان روسی می‏نوشت و دیگران به فارسی ترجمه می‏کردند. تنها آشنایی [مختصر] او با خوی و خصلت مردمان ایران تا آن حدّ بود که از پدرش آموخته بود. وی در روز پنج‏شنبه 13 اسفند ماه 1326 ه.ش در تهران بر اثر بیماریِ ممتد قند و سکته قلبی، دار فانی را وداع گفت و در روز جمعه 14 اسفند در ابن بابویه به خاک سپرده شد.

 میرزا جعفر رضازاده محلاتی (سیاح) است و مادرش «گویا آلمانی و بزرگ شده روسیه بوده است». پدر او در ابتدای جوانی به روسیه مسافرت کرده و همان‏جا رحل اقامت می ‏افکند. خودش در مقدمه‏ا ی بر کتاب «محاوره فارسی و فرانسه و روسی»، تاریخ مهاجرت خود را چیزی حدود 1290 ـ 1291 قمری نقل می‏کند.

خانم سیاح درباره پدرش می‏گوید: «پدرم مرحوم جعفر رضازاده سیاح مدت 45 سال در دانشکده زبان شرقی در مسکو، پروفسور زبان و ادبیات فارسی بودند.»در مورد دین، مرام و مسلک پدر ایشان، اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی با توجه به خدمت به روسیه تزاری، زندگی در پترزبورگ و ازدواج با زن آلمانی الاصل روسی، می‏توان حدس زد که احتمالاً چندان مقید به آداب مسلمانی نبوده است. و الله العالم. از جملات فوق و همچنین از کلمات خود فاطمه سیاح که قبلاً ذکر شد، چنین برمی‏ آید که پدرش بعد از 45 سال اقامت در روسیه، همراه با دخترش (حدود سال 1313 ه.ش) به ایران آمده و بین سال‏های 1314 ـ 1323 ه.ش، بنا به قول فاطمه سیاح، بدرود زندگی گفته است.

فاطمه سیاح را می‌توان از جمله نخستین منتقدان ایرانی دانست که به مبانی و اساس نقد جدید توجه نشان داده‌است. محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی، او را تنها منتقد ادبی واقعی زمان خود می‌داند. فاطمه سیاح فعالیت ادبی خود را در ایران با نوشتن مقاله برای نشریات فرهنگی شروع کرد و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. او نخستین منتقد ایرانی است که دربارهٔ تاریخ تطور رمان و سبک نویسندگانی مانند بالزاک، داستایوسکی، پوشکین و چخوف به بحث و ارائه نظر پرداخته‌است. او دانش گسترده‌ای در مورد رمان‌نویسی و مکتب‌های ادبی داشت. سیاح در سال ۱۳۱۲ مقاله‌ای را با عنوان کیفیت رمان در پاسخ به احمد کسروی به چاپ رساند. کسروی، رمان را افسانه‌بافی و دروغ‌پردازی و خواندن رمان را تباه کردن عمر دانسته‌بود.

دیدگاه‌های فاطمه سیاح در مورد نقش و جایگاه زنان در تاریخ ادبیات ایران، در سلسله مقالاتی با عنوان مقام زن در ادبیات و اجتماع در سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۹ در مجلات مهر و ایران امروز به چاپ رسید.او گفتارهایی در مورد بررسی مقام زن در ادبیات اروپایی از قرن شانزدهم تا بیستم میلادی نوشته‌است، اما تأکید کرده که عده نویسندگان زن در قیاس با مردان بسیار اندک است. به‌عقیدهٔ او، زنان قوهٔ مشاهدهٔ باطنی و نفسانی قوی دارند و از این رو در نوشتن خاطرات و زندگی‌نامه توانا هستند. اما در عوض، از مشاهده خارجی محرومند و لذا در تصویر کردن صحنه اجتماعی یک دوره تاریخی از زندگی مردم کارنامه درخشانی ندارند؛ چنان‌که در قرن نوزدهم، در برابر دوازده نویسنده نامدار مرد، تنها دو نویسنده برجسته زن ظهور کرده‌اند.

به‌عقیدهٔ او، زنان نمی‌توانند از حوزه عواطف شخصی خود خارج شوند و وضع اجتماعی یک ملت را ترسیم کنند. به عقیده ایرج پارسی‌نژاد، فاطمه سیاح بر این باور بود که گذشته از نویسندگی، زنان در هنرهای نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری و حتی رقص و موسیقی نیز توفیق کمتری دارند؛ چون روحیه‌ای انفعالی دارند. البته او زنان را فروتر از مردان یا مردان را فروتر از زنان نمی‌پنداشت و صرفاً قائل به تفاوت زن و مرد به‌واسطه جنسیت بود.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات