- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159993 - 120/4
- وزن: 0.70kg
زنده اندیشان به زیبایی رسند
نویسنده: بهروز صاحب اختیاری
ناشر: اشاره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 510
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور
یادمان دکتر امیرحسین آریان پور نظریه پرداز برجسته ی علوم اجتماعی
این کتاب، مجموعه ای است از نوشته های گوناگون که با هدف بزرگداشت و گرامیداشت «دکتر امیر حسین آریان پور»، جامعه شناس و محقق برجسته معاصر ایران گردآوری و تدوین شده است. بیشتراین نوشته ها از صاحب نظران و محققان مختلف، دوستان و شاگردان «آریان پور» است و جنبه هایی از زندگی و اندیشه های این جامعه شناس برجسته ایرانی را به تصویر می کشد. بعضی دیگر از آنها، نامه ها و نوشته های از «آریانپور» است. این مجموعه با عکس هایی از این محقق برجسته ایرانی و مقاله شناسی و کتاب شناسی آثار او به پایان می رسد.
به هر حال آريانپور يك محقق و انديشمند بود كه گرايه ماركسيستي او، (مثل هر محققي)، پيش فرض فعاليتهاي علمي او را تشكيل ميداد و از اين نظر شايد با محققان ديگري كه جهانبيني خود را مبناي تحقيقات علمي ميكنند، فرقي نداشته باشد. با اين حال، بايد قبول كرد كه آريانپور، محققي دانا و در عين حال متعصب بود.در اينجا آريانپور را از نگاه يك دوستدارش (خسرو باقرپور) ميشناسيم و اميدواريم در مقالهاي ديگر، آريانپور از منظر يك مخالفش، مورد بازشناسي قرار دهيم.
اميرحسين آريانپور نوادهی «پهلوان حسين سالار اسلام» بود. شورشگری ياغی که خونش را رضاخان پهلوی بر زمين ريخت. اين نوادهی فرهيخته، هرچند مثل پدربزرگ خويش، آماج خشم و کين زمامداران عصر خويش بود، اما دارايياش در اين رزم، سلاح دانش بود و نه چون جدش دوهزارسوار تفنگچي.
در پژوهشی با ارزش به نام «طغيان نايبيان در جريان انقلاب مشروطيت» که «علی دهباشي» با همکاريی «محمدرضاخسروي» در مورد مبارزات «پهلوان حسين سالار اسلام» انجام دادهاند، مبارزات اين خاندان اهل کاشان با مظاهر جور و ظلم زمان خويش به صراحت و روشنی آمده است. پدر بزرگ که به جرم «ياغيگري» و ستاندن مال مالکان غارتگر و تقسيم غنايم در ميان رعيت مظلوم و فقير، بارها در سياهچالهای مخوف به بند کشيده شده بود خود شاعر بود و روحيهی سرکش و بلندی داشت.
پدر بزرگ او که با نام «نايب حسين کاشي» نيز شناخته شده است، سرکردهی جنبشی بود که در جريان انقلاب مشروطيت در جبههی انقلاب قرار گرفت و با مبارزان بزرگ جنبش مشروطيت همدليها و همرزميها کرد. در سال هزار و سيصد و سی و پنج قمری او همگام با ساير سران جنبش نايبي، با سران جنبش مشروطه چون حيدرخان عمواوغلي، خياباني، ستارخان و باقرخان متحد و همراه بود. جنبش نايبيان همگام با جناح تندرو حزب دمکرات و متحد با جناح راديکال جنبش مشروطيت، از راهنماييهای عمواوغلی بهره جستند و گروهی از انقلابيون آذربايجان را برای تعليم نايبيان در کاشان نگهداشتند.
جنبش نيکخواهانهی نايبيان منحصر به مبارزات عدالتپژوهانه در ايران نبود. در صفحهی دويست و هفتاد و شش «طغيان نايبيان» از قول «اسماعيل رايين» آمده است: «نايبيان پس از درگيريی انقلاب روسيه، ظاهرا با ميانجيگريی «احسانالله دوستدار» و حيدر عمواوغلو، با مقامات روسيهی انقلابی ارتباط پيدا کردند و از آن پس نسبت به انقلابيون روسی همدردی نشان دادند. مثلا در برخورد با سربازان فراريی ارتش تزاري، آنان را به ترک صفوف ضد انقلابيون برميانگيختند و به سربازان فراری پناه ميدادند. حتی آنان را برای بازگشت به وطن انقلابيی خود، از درون کوير به ناحيهی خزر ميرساندند. گذشته از اينها گروهی از نايبيان جوان به ياريی «اميرمهدي»، پدر اميرحسين آريانپور، و به همت «محبعلی دبيرسپهري»، انجمنی که مبلغ افکار انقلابی بود و بعدها «کميتهی سرخ» نام گرفت در کاشان به پا کردند.
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغها را گرچه دیوارو در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است