زندانی زندا ؛ سلفون

زندانی زندا

نویسنده: آنتونی هوپ
مترجم : شهرام پورانفر
ناشر: طلایه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 113
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

مروری بر کتاب

یک رمان ماجراجویانه است که در آن پادشاه روریتانیا در آستانهٔ تاجگذاری خود تخدیر می‌شود، و در نتیجه قادر به شرکت در آن مراسم نیست. آیین سیاسی در آن سرزمین چنین است، که، شاه برای اینکه بتواند تاجداری خود را حفظ کند، مراسم تاجگذاری «باید» صورت گیرد. تصادفاً، یک نجیب زادهٔ انگلیسی که سرگرم گذراندن تعطیلات خود در روریتانیا است، و قیافه‌اش به پادشاه شبیه است، ترغیب می‌شود تا به عنوان یک ترفند سیاسی، در تلاش برای نجات وضعیت بی‌ثبات سیاسی، نقش خود را اجرا کند....

شاهزاده خانم به من تعظیم کرد و دست مرا بوسید. پیش از آنکه بدانم چه باید بکنم، کاردینال در مقابلم قرار گرفت. پس از آن مایکل سیاه جلو آمد متوجه شدم که ساپت زیر لب می خندد. برادر عزیز من مانند برگ درخت می لرزید. با این وجود من کمترین آثار شک و شبهه در چهره ی او و شاهزاده خانم فلاویا و در واقع در چهره ی هیچ کس دیگری ندیدم....

ردولف، جوان ثروتمند انگلیسی، تصمیم می‌گیرد برای شرکت در جشن تاجگذاری پادشاه کشور روریتانیا، عازم آن کشور شود. او در بدو ورود در منطقه‌ای ییلاقی ساکن شده و از همان ابتدا از برخورد ساکنان منطقه، متوجه شباهت بیش از اندازۀ خود با شاه روریتانیا می‌شود. همین شباهت، توجه نگهبانان شاه را هم جلب کرده و او را برای ملاقات با شاه به کلبۀ شکار می‌برند.

در آن مکان او گرفتار بازی عجیبی شده و مجبور می‌شود به جای شاه، که توسط برادرش، مایکل، مسموم شده، تاجگذاری کند. مراسم به خوبی انجام می‌شود. اما رودولف و یاران نزدیک شاه، درمی‌یابند که او توسط برادرش ربوده و در قلعۀ زندا به بند کشیده شده است.