دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

روزنامه اخبار مشروطیت و انقلاب ایران ؛ سلفون

روزنامه اخبار مشروطیت و انقلاب ایران 

نویسنده: سیداحمد تفرشی حسینی
به کوشش : ایرج افشار
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1351 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب 

مصور

یادداشتهای حاجی میرزا سید احمد تفرشی حسینی در سالهای 1321 تا 1328 قمری به انضمام وقایع استبداد صغیر از نویسنده گمنام

حاوی تصاویر مربوط به: دوران آزادی فکر، آغاز نهضت مشروطه طلبی، استبداد صغیر و انقلاب مشروطیت.

این کتاب که اطلاعات مفیدی در باب حوادث مربوط به فرمان مشروطیت و تاریخ عصر انقلاب ایران را در بر دارد، مجموعه ای از یادداشت های «میرزا سید احمد تفرشی حسینی»، ملقب به «تمجید السلطان» است. او از پسران «حاجی امین دواب» - کالسکه چی مظفر الدین شاه- بوده و در دستگاه و دربار «محمد علی شاه» خدمت می کرده است. یادداشت های او به حوادث و ماجراهای فاصله سال های 1321 تا 1328 ه. ق می پردازد.

مؤلف که از صداقت و ساده دلی بی بهره نیست، در جریان حوادث انقلاب مشروطه، مردد و دودل بوده و جهت گیری مشخصی نداشته است. از خلال نوشته هایش برمی آید که میل او به جانب مشروطه طلبان بیشتر بوده و یا آن که از ترس، چنین حالتی را در نوشته های خود بروز می داده است. طبعا چون نوکر دربار «محمد علی شاه» است و رزقش از آنجا تامین می شده، نگران است که چه به سرش خواهد آمد...

با آنكه خاطره‌نگارى سياسى در تمدن ايرانى، سابقه‌اى كهن دارد و برخى از خاطره‌پژوهان غربى، كتيبه‌هاى داريوش در بيستون را انقلابى بزرگ در شيوه خاطره‌نگارى در عهد باستان دانسته‌اند و با آنكه خاطره‌نگارى سياسى از اوايل عهد ساسانى به شهادت كتيبه‌هاى شاپور اول و نَرسه و كَرتير موبد از سرگرفته شد و در دوران اسلامى نيز وقايع‌نگاران، رويدادهاى دوران خود را ثبت كرده و خاطرات پراكنده، در ادب پارسى و در پاره‌اى از آثار ديوانيان و مورخان و علما به جا مانده است، اما از نيمه دوم قرن 19 و اوايل قرن حاضر است كه خاطره‌نگارى سياسى و سفرنامه‌نويسى، به‌عنوان نوع مشخص ادبى ظاهر مى‌شود و در دوران 70 ساله ميان انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامى مورد توجه قرار مى‌گيرد و پس از انقلاب، رونق فزاينده مى‌يابد.

نویسنده كه از صداقت و ساده‌دلى بى‌بهره نيست، در جريان حوادث انقلاب مشروطه، مردد و دودل بوده و جهت‌گيرى مشخصى نداشته است. از خلال نوشته‌هايش برمى‌آيد كه ميل او به جانب مشروطه‌طلبان بيشتر بوده و يا آنكه از ترس، چنين حالتى را در نوشته‌هاى خود بروز مى‌داده است. طبعاً چون نوكر دربار «محمدعلى شاه» است و رزقش از آنجا تأمين مى‌شده، نگران بوده كه چه به سرش خواهد آمد.

نقل قطعاتى از نوشته او دلالت روشن‌ترى بر دودلى و نگرانى خاطر او دارد:
«باز مشروطه‌خواهان قوت گرفتند. نمى‌دانم چه وضعى است. گويا مشروطه امام و برحق است كه هميشه قوت با او است. اگر اين مرتبه هم خدا مشروطه را يارى كند بايد هواخواه مشروطه شد».

«قرآن، دروغ نيست. همين كه خلاف بر معاهده و شرايط قسم شد، مسلما پاپيچ و شخص قسم‌خورده گرفتار اعمال خود مى‌شود... تشكر مى‌كنم كه از اين بليه آسوده‌ام. نه در نزد خدا مسئول و نه در نزد مشروطه، مطرود و مغضوبم. هرچند، ماها چه‌كاره هستيم...». بالاخره موقعى كه محمدعلى شاه خلع مى‌شود و احمد شاه بر سرير سلطنت مستقر مى‌شود، مى‌نويسد: «قربان خاک قدم رؤساى مشروطه و البته آنچه بگويم، كم گفته‌ام و نوشته‌ام. زنده باد علماى مشروطه و ظل السلطان و ستارخان و سپهدار و سردار اسعد و صمصام السلطنه و يپرم خان و حاجى سياح و مجاهدين. پاينده باد مشروطه. فنا شد استبداد...».

مؤلف، به مجلس شوراى ملى هم رفت و آمدى داشته است، خواه از باب سمتى كه در دستگاه داشته و خواه از براى سروگوش آب دادن. آنچه را شنيده، دروغ و شايعه و يا حقيقت، همه را در ياداشت‌هايش آورده است، البته روشن است كه برخى از مطالب، صحيح نيست و شايعه‌اى بيش نبوده است، مانند رفتن حاجى حسين امين الضرب به سفارت انگليس در تهران.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات