دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیوان قصائد و غزلیات صغیر اصفهانی

دیوان قصائد و غزلیات صغیر اصفهانی
درحال حاضر موجود نمی باشد
دیوان قصائد و غزلیات صغیر اصفهانی
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 136242 - 116/1
  • وزن: 1.00kg
0 ریال

دیوان قصائد و غزلیات شاعر شهیر صغیر اصفهانی

نویسنده: محمدحسین صغیر اصفهانی
ناشر: تائید اصفهان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 456
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1335 - دوره چاپ: 5

کمیاب - کیفیت : درحد نو

 

مروری بر کتاب

محمد حسین صغیر اصفهانی در سیزدهم ماه رجب ۱۳۱۲ هجری در اصفهان متولد شد. در اثر تربیت پدرش که آقا اسدالله نام داشت و یکی از مداحان بود به اشعاری که دیگران در مدح و مصیبت «چهارده معصوم» سروده بودند آشنا گردید و در سنین هشت و نه سالگی شروع به گفتن اشعار کرد به همین دلیل صغیر تخلص گرفت.

وی مدتی به کسب علوم پرداخت و از بیست و هفت سالگی قدم درجاده عرفان گذاشت و خدمت حاج ذوالریاستین شیرازی ارادت پیدا نمود و در سلک مریدان ایشان وارد شد.در شعر و ادب مدتی در خدمت سینا کرونی کارکرد و در انجمن شیدا نیز عضویت داشت. روزگارش به قلم زنی می گذشت و در آن فن نیز چون شعر و ادب صاحب ذوق سرشار بود.صغیراصفهانی در هفتاد و هشت سالگی به علت بیماری اوره درگذشت. آرامگاه او در محل حرم راس الرضا در فلکهٔ طوقچی اصفهان می باشد.

دل نیست هر آن که دلارام ندارد
 بی روی دلارام، دل آرام ندارد

هر کار زآغاز به انجام توان برد
عشقت که آغاز وی انجام ندارد

یک خاصیت عشق همین است که عاشق
هیچ آگهی از گردش ایام ندارد

گفتند به مجنون بنما خانه خود گفت
آن خانه که دیوار ودر و بام ندارد

افتاده به دام سر زلفش دل وگفتم
این مرغ رهایی دگر از دام ندارد

پیغام بدان شوخ فرستادم واما
ترسم که مرا گوش به پیغام ندارد

تنهانه صغیر است هوادار وصالش
آن کو که به دل این طمع خام ندارد


***


هركه با او آشنا شد خود ز خود بيگانه كرد
يافت هركس گنج در خود خويش را ويرانه كرد

جلوه ليلاي ليلي كرد مجنون را اسير
خلق پندارند حسن ليليش ديوانه كرد

نازم آن كامل نظر ساقي كه اندر بزم عام
هر كسي را مي به استعداد در پيمانه كرد

دلبر ما در بهاي وصل خواهد نيستي
اللَّه اللَّه ما گدايان را نظر شاهانه كرد

ريخت از هر تار مويش صد هزاران دل به خاك
بهر آرايش چو زلف خم به خم را شانه كرد

سالها ميخوارگان خوردند و مي بد برقرار
باده نوشي آمد و يكجا تهي خمخانه كرد

گر بقاي وصل آن شمع امل خواهي صغير
بايدت علم فنا تحصيل از پروانه كرد

 

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات