- موجودی: موجود
- مدل: 171154 - 52/5
- وزن: 1.00kg
دیوان شکوهی تهرانی
نویسنده: عبدالله شکوهی تهرانی
مقدمه: عمادزاده
به کوشش: غلامرضا عطارمداح
خط: محمدتقی جعفری سبزواری
ناشر: فریدالدین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 786
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1358 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
شامل ؛ قصاید ، غزلیات ، مخمسات ، رباعیات ، مصائب و مدح خاندان نبوت
شکوهی، شاعری بود که با محافل مختلف ادبی در خراسان ارتباط داشت و همچنین از محضر شاعران گوناگونی چون استاد مرحوم صاحبکار و مرحوم قهرمان و استاد نیک، استفاده کرده است. نمیتوان شعر مذهبی شکوهی را بررسی کرد و حضور پررنگ استاد صفری زرافشان را در روحیه مذهبی آن شاعر نادیده گرفت. ضمن این که ایشان در این مسیر که شکوهی را در شعر مذهبی در کنار شعر عاشقانه همراهی کند، بسیار موثر بودند.
یکی از وجوه قوت یک شاعر این است که شعر او در ساحات گوناگون حضور داشته باشد و مرحوم شکوهی یکی از این شاعران بود. در سیر مجملی در آثار مرحوم شکوهی مشاهده میکنیم که ایشان حداقل در سه حوزه با پررنگی و وضوح تمام کار کرده است و اگر هریک از این حوزههای شاعری ایشان را از نظر دور بداریم، به ایشان جفا کردهایم.
زمانی که این شعرها را مشاهده میکنیم، شاید کمتر کسی توقع شعر مذهبی هم داشته باشد که اتفاقا یکی از خصوصیات شاعران چند بُعدی آن است که در حوزههای مختلفی وارد کار میشوند. ضمن این که به نوعی میتوان گفت شاعران بزرگ ما کسانی بودهاند که مجموعهای از ساحات گوناگون در شعرشان دیده شده است.
شعر عاشقانه مرحوم شکوهی، شعری بسیار بهروز است و اگر به موقعیت و بستری که در آن بالیده نگاه کنیم، میبینیم که او در جمع کسانی پرورش یافت که غالبا غزل و قصیده و آن هم با حال و هوایی نسبتا سنتی میسرودند و در بین این شاعران، کسی که میتوانست خود را با مقتضیات زبان غزل امروز همراه کند، شکوهی بوده است و شعر او هم برای نسل قدیم و هم جوانان خوشآیند میافتد و طبیعتا، یکی از ویژگیهای خوبی که شاعر میتواند داشته باشد، آن است که علاوهبر ساحات گوناگون محتوایی، به لحاظ پذیرش مخاطب نیز ساحات گوناکون داشته باشد.
ساحت دیگری نیز در شعر شکوهی میبینیم که بسیار پررنگ نیست و آن ساحت شعر اجتماعی او است و در بین دو وجه دیگر قرار میگیرد. شکوهی را نمیتوان یک شاعر سیاسی- اجتماعی تصور کرد؛ منتها، به نوعی میتوان گفت یک سلوک شخصی و وارستگی زاهدانه در شعر اجتماعی ایشان موجود است. شکوهی به هیچ وجه آدم سیاستزده، به مفهوم منفی کلمه نبود، در عین حال نوعی سیاست و سلوک انسانی در کار مرحوم شکوهی به چشم میخورد.
چند داری چشم امّید، ای دلا! از روزگار؟
پایدار هرگز نمانَد عالم ناپایدار
این عجوزه، از جبال تخت بر تابوت کرد
شهریاران عظام و خسروان تاجدار
خیز ساقی! که شد، فصل اردی بهشت
رشک دیبای چین، گشت اطراف کشت
باغ شد مُشکبار، راغ عنبر سرشت
ای به پیش رخت، طلعت حور، زشت!
ز جور تو ز کفم رفت صبر و تاب، ای آب!
بده سؤال مرا از وفا جواب، ای آب!
ز ظلمها که نمودی به اهلبیت حسین
شکایت است مرا از تو بیحساب، ای آب!