دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی

دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
درحال حاضر موجود نمی باشد
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 162060 - 94/4
  • وزن: 2.00kg
0 ریال

دیوان حکیم قاآنی بانضمام حدایق و السحر ، پریشان فروغی

نویسنده: قاآنی شیرازی
به کوشش : پریشان فروغی
ناشر: محمودی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 533
اندازه کتاب: رحلی گالینگور - سال انتشار: 1302 - دوره چاپ: 1 

کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ لبه بیست صفحه آخر کتاب رد زردی دارد
 

مروری بر کتاب 

گراور نسخه چاپ سنگی

میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شعرای نامدار عهد قاجار است. وی در سال ۱۲۲۳ هجری قمری در شیراز متولد شد، تحصیلات مقدماتی را در همان شیراز گذراند. او در اوان جوانی عازم مشهد شد تا در آنجا به ادامهٔ تحصیل بپردازد. در سفر به تهران شعری در مدح فتحعلی شاه سرود و از وی لقب مجتهد الشعرا گرفت. قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقهٔ سرشاری داشت.

 او با زبانهای فرانسه و انگلیسی نیز تا حد زیادی آشنایی داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم به شمار می‌رفت. دیوان اشعار وی بالغ بر بیست هزار بیت است. او کتابی به نام پریشان به سبک گلستان در نثر نگاشت. قاآنی در سال ۱۲۷۰ هجری قمری در تهران وفات یافت و درحرم حضرت عبدالعظیم مدفون شد.

در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمرده‌اند. از این رو فتحعلی‌شاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد و محمدشاه نیز قاآنی را «حسان‌العجم» می‌خواند، زیرا در شعر مخصوصاً قصیده‌سرایی چنان بر کلام تسلط داشت که مایه اعجاب هر خواننده آثار اوست.


چه شیرین گفت خسرو این عبارت
که نبود وصل شیرین بی‌مرارت

سرم را در ره وصل تو دادم
که بی‌سرمایه صعب افتد تجارت

سزد گر زندهٔ جاوید مانم
که مرگ آمد ندیدم از حقارت

مرا تهدید کشتن چون کند دوست
به عمر جاودان بخشد بشارت

برون نه از دل سوزان من پای
که می‌ترسم بسوزی از حرارت

که دارد فرصت خونخواری تو
که صدتن می کشی از یک اشارت

به زلف و خال و خط بردی دلم را
سپه را حکم فرمودی به غارت

مجو در گریه قاآنی صبوری
که نتوان کرد در دریا عمارت

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات