دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیوان ابوالحسن فراهانی

دیوان ابوالحسن فراهانی
دیوان ابوالحسن فراهانی
درحال حاضر موجود نمی باشد
دیوان ابوالحسن فراهانی
دیوان ابوالحسن فراهانی
دیوان ابوالحسن فراهانی
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 153322 - 21/3
  • وزن: 0.50kg
0 ریال

دیوان ابوالحسن فراهانی

نویسنده: میرزا ابوالحسن فراهانی
باهتمام : رضا عبدالهی
ناشر: طاهری
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 340
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1 

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب زدگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب 

شوخی که گسسته وده پیمان از من                 بنشست برم کشیده دامان از من
چون بوی گلی که با صبا آمیــــــــزد                    هم با من بود و هم گریزان از من

سیّد ابوالحسن حسینى فراهانى (متوفاى 1028 هـ  . ق به بعد) از دانشمندان بنام علوم عقلى و نقلى و کلامى و ادبى در نیمه اول سده یازدهم هجرى است و «شرح مشکلات دیوان انورى» از تألیفات ارزشمند آن حکیم سخنور است که به اهتمام استاد مدرس رضوى پس از تنقیح و تصحیح توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ و منتشر شده است.

وى از سادات حسینى فراهان بوده و در تدریس شرح تجرید و متون حکمى و کلامى و فلسفى دستى به تمام داشته و در سرودن شعر نیز از طبع روان و وقّادى برخوردار بوده و در نقد شعر هم سرآمد همگنان در روزگار خود به شمار مى آمده است.

وى در سنین جوانى به خاطر تنگى معیشت ناگزیر از ترک وطن مى شود و در سر راه خود به اصفهان مدتى در قریه نصرآباد توقف مى کند و در آنجا با میرزا حسینعلى خالوىِ مؤلّف تذکره نصرآبادى آشنا مى شود و اقامت وى در آن دیار حدود دو سال به درازا مى انجامد و فرزندان میرزا حسینعلى از این فرصت استفاده کرده و نزد او شرح تجرید و بعضى از متون مورد علاقه خود را فرا مى گیرند.

هنگامى که امام قلى خان فرزند اللّه وردى خان در سال 1021 هـ  . ق به فرمان شاه عباس اول به حکوما فارس منصوب مى گردد، به خاطر آشنایى و محبتى که به ابوالحسن فراهانى داشته، او را نیز به همراه ملازمان خود به شیراز مى برد و پس از چند سال اقامت در آن شهر، به خاطر سوءظنّى که در اثر سعایت بدخواهان به آن سخنور بنام پیدا مى کند، به قتل او فرمان مى دهد ولى دیرى نمى گذد که امام قلى خان و تمامى افراد خانواده او به دستور شاه صفى در سال 1048 هـ  . ق به تیغ انتقام سپرده مى شوند! و این بیت زبان حال اهالى آن دیار مى گردد:

دیدى که خون ناحق پروانه، شمع را                                         چندان امان نداد که شب را سحر کند!

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات