دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دکتر ارسنجانی در آیینه زمان

دکتر ارسنجانی در آیینه زمان
دکتر ارسنجانی در آیینه زمان
درحال حاضر موجود نمی باشد
دکتر ارسنجانی در آیینه زمان
دکتر ارسنجانی در آیینه زمان

دکتر ارسنجانی در آیینه زمان

نویسنده: نورالدین ارسنجانی
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 592
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ : 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ بدون روکش

 

مروری بر کتاب

مصور

«حسن ارسنجاني» در تاريخ عصر پهلوي به عنوان يكي از طراحان و فعالان پروژه موسوم به «اصلاحات ارضي» شناخته شده است. در فصل اول اين كتاب تحت عنوان دكتر ارسنجاني در آئينه زمان، عناوين متنوعي كه دربرگيرندة زندگينامة دكتر ارسنجاني تا زمان فوت ايشان در سال 1348 است، مطرح شده كه خانواده، ايام كودكي، تحصيلات وي، شغل‌هاي موقتي،‌ اشتغال در دانشكده حقوق و وزارت كشاورزي، آغاز دورة روزنامه‌نگاري و تجربة روزنامة داريا، تأسيس حزب آزادي و... را شامل مي‌شود.

در واقع در اين فصل مؤلف مي‌كوشد اطلاعات شخصي خود و پاره‌اي اطلاعات مكتوب را درباره دكتر ارسنجاني ارائه دهد. همچنين چند مقاله انتشار نيافته از دكتر ارسنجاني درباره «طغيان جوانان» ؛ «نقش واتيكان جديد در جهان مسيحيت» نيز در اين فصل گنجانده شده است. در اين قسمت، مطالب و اطلاعاتي كه مؤلف از تاريخچه خانوادگي و شخصي خود ارائه مي‌كند، درخور توجه و قابل استفاده است.

در فصل دوم، كه عنوان «دكتر ارسنجاني و قوام‌السلطنه» دارد (از صص 245 الي 324) مؤلف ضمن نگاهي گذرا به زندگي قوام‌السلطنه نامة معروف 26 اسفند 1328 وي به محمدرضا پهلوي در خصوص احتراز از تغيير قانون اساسي را آورده و درباره ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتاري قوام نيز بحث مي‌نمايد. يادداشت‌هاي سياسي ارسنجاني از 1324 تا 1325ش (صص 255 الي 308) از جمله مطالبي است كه براي اول بار در اين كتاب ارائه گرديده، سپس نامه‌هاي قوام‌‌السلطنه به دكتر ارسنجاني كه از تاريخ 19 دي 1326 تا 25 فروردين 1330 ادامه داشته است، به همراه گراور اصل نامه‌ها با دست‌خط احمد قوام آمده‌اند. آگاهي مختصري درباره وجود دفترچة «يادداشت يا خاطرات» ارسنجاني، كه صفحاتي چند از آن در ارتباط با تحولات اواخر عمر ارسنجاني مورد استفاده قرار گرفته است، اين اميد را تقويت مي‌كند كه شايد روزگاري كليه اين دفترچه به چاپ برسد.

مؤلف در اين فصل شخصيت قوام‌السلطنه را به بررسي نهاده و در بسياري از محورها شخصيت قوام را ستوده و عريضة سرگشاده وي به محمدرضا پهلوي را هم چون سندي از ملت‌خواهي و قانون‌گرايي او نشان مي‌دهد. سپس از خلال يادداشت‌هاي سياسي دكتر ارسنجاني، چگونگي آشنايي وي با احمد قوام، تحليلي از اوضاع داخلي ايران و اوضاع بين‌المللي در ايام مقارن با اتمام جنگ دوم جهاني، وضعيت فراكسيون‌هاي مجلس شوراي ملي و شرايط به قدرت رسيدن مجدد قوام در اين دوره و شيوه برخورد وي با مسئله آذربايجان و غيره مي‌آيد كه به واقع از جمله نوشته‌هاي مهم و خواندني دكتر ارسنجاني است.

در فصل سوم، با عنوان «اصلاحات ارضي» مباحث بسيار متنوعي از جمله چگونگي پيدايش مالكيت‌هاي بزرگ، اصلاحات ارضي در جهان، ضرورت اجراي اصلاحات ارضي در ايران، قانون اصلاحات ارضي و تعبيراتي كه دكتر ارسنجاني از آن دارد، و نيز نقش وي در مباحث جاري در اين زمينه در دو دهة 1320 و 1330 و سپس اجراي مصوبه اصلاحات ارضي و روند اجراي اصلاحات، نطق‌هاي مطبوعاتي وي مطرح شده است. بروز اختلاف‌نظر بين دكتر ارسنجاني و شاه و استعفاي وي و سلسله گزارش‌هاي مطبوعات از روند اجراي اصلاحات ارضي در مراغه، اظهار نظر برخي از شخصيت‌ها درباره چگونگي انجام اصلاحات ارضي توسط دكتر ارسنجاني، و بحثي در خصوص زمينه‌هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي جامعه ايران و شرايط بين‌المللي كه موجد اصلاحات ارضي در ايران بوده‌اند و ارائه خاطرات برخي رجال سياسي داخلي و خارجي در اين باره و در نهايت نامة مهندس روحاني، آخرين وزير كشاورزي حكومت پهلوي به مهندس بازرگان در دفاع از عملكرد و رشد كشاورزي در دوره اخير حكومت پهلوي از ديگر مباحث مطرح در اين فصل هستند.

در اين فصل مؤلف سعي دارد با بررسي گذرا و گاه اشاره‌وار به مهم‌ترين مسائل و بحث‌هايي كه درباره ضرورت و روند اصلاحات ارضي در جهان و ايران وجود دارد، به برخي سئوالات پيرامون نقش دكتر ارسنجاني در اين روند پاسخ دهد. تلاش مؤلف در تبيين علل دلسردي و كناره‌گيري تدريجي دكتر ارسنجاني از جريان اصلاحات ارضي و سپس استعفاي وي از وزارت، بر آن است كه به نوعي ناكامي‌ها، شكست‌ها و استحالة بعدي اين جريان را توضيح دهد. توضيح مفصل و مطول ايشان درباره مراحل اجرايي اصلاحات ارضي، و خاصه گزارش‌هاي داريوش همايون و ساير چهره‌هاي مطبوعاتي آن زمان، تصويري از افكار عمومي و شرايط اجتماعي مقارن آغاز اصلاحات ارضي در ايران است. خاطراتي را كه مؤلف از مطلعان سياست و اقتصاد آن ايام آورده است در واقع مي‌توان ادامة تلاش وي جهت جدا كردن مسئوليت دكتر ارسنجاني از عواقب بعدي اصلاحات ارضي دانست. نامة مهندس روحاني در دفاع از وضعيت كشاورزي و نفي تلقي انقلابيون مقطع 1357، مبني بر از بين رفتن كشاورزي ايران، به نظر مؤلف مي‌تواند دفاعيه‌اي از مثبت بودن اصلاحات ارضي 1340 به بعد باشد.كتاب در نهايت با يك فهرست از منابع و مآخذ پايان مي‌گيرد.

«دكتر ارسنجاني در آيينه زمان» بر اساس دو بحث اصلي ابتناء يافته است؛ يكي زندگي و فعاليتهاي شخصي دكتر ارسنجاني است و ديگري مسئله اصلاحات ارضي و نقش وي در آن. قبل از ورود به بحث اصلي كتاب بايد اشاره كنيم كه فقدان يك مقدمة مناسب در ابتداي كار از كاستي‌هاي آن است. مؤلف محترم مي‌توانست با تدوين و قرار دادن يك گفتار مقدماتي، فضاسازي مطلوب جهت ورود به مباحث كتاب را تدارك ببيند. در واقع در مقدمه، مؤلف هدف خود از نوشتن كتاب، شيوة دستيابي و جمع‌آوري اسناد و مدارك مورد استفاده در كتاب، موانع و دشواري‌هاي پژوهش و ساير مسائل ضروري را با خواننده در ميان نهاده تا از همان ابتدا با ديدگاه و نيز محدوديت‌هاي مؤلف مشخص گردد و خواننده بر اساس امكانات و مقدورات وي به قضاوت و داوري نتيجه كار بنشيند.

آراء و افكار

در ابتدا لازم است اشاره شود كه براي نوشتن زندگينامه چنين شخصيت‌هايي، توجه به عقايد و الزاماتي چند ضروري است. از جمله بايد از هرگونه توصيف‌هاي غلو‌آميز و غيرواقعي درباره شخصيت پرهيز نمود، تمام حقايق را بايد گفت و نه بخشي از آن را. جزئيات زندگي فرد مورد بحث بايد به صورت مرتب و بر اساس سنوات زندگي وي بيان شود. در بررسي زندگينامه دكتر ارسنجاني به نكاتي برمي‌خوريم كه حاكي از ناديده انگاشتن اين موارد است.

در بسياري موارد مؤلف درباره شخصيت و افكار ارسنجاني داوري‌ها و ارزيابي‌هايي دارد كه احساسي و غلو‌آميز است. يك نمونه از اين گونه داوري‌ها در ص 21 ديده مي‌شود كه دكتر ارسنجاني را با آبراهام لينكلن، كلمانسو، ناپلئون و غيره مقايسه نموده است. در هم ريختگي موردي در ذكر وقايع و جزئيات زندگي دكتر ارسنجاني، از ديگر موارد قابل بررسي كتاب است. من باب نمونه به چند مورد از اين گونه موارد اشاره مي‌شود. بحث راجع به صندوق‌هاي تعاوني كه واقعه‌اي مهم در جواني دكتر ارسنجاني است. پس از ذكر حوادث مربوط به جنگ جهاني دوم آورده شده (ص 36) كه درست نيست و مربوط به چند سال قبل‌تر از آن ايام است. در جاي ديگري، هنگام بحث درباره وقايع سال‌هاي 1326، ناگهان بدون رعايت و در نظرگيري ترتيب وقايع، مسائل سال 1329 مطرح مي‌شود، ص 44). بار ديگر مطالبي مربوط به 30 تير 1331 را ملاحظه مي‌كنيم ولي بلافاصله نامه‌اي با تاريخ 28/3/1328 كه مي‌بايست در جاي اصلي خود آورده مي‌شد، ارائه مي‌شود (ص 80 به بعد) همين گونه است ماجراي جلسه دفاعيه دكتري ارسنجاني، كه در ص 9ـ208 آورده شده است. هنگامي كه وقايع و سرگذشت دكتر ارسنجاني در حدود 1341 بررسي و بازگو مي‌شود، ناگهان خواننده به مسائل دهه 20 و مسئله تجزيه نواحي ايران و مقالاتي كه دكتر ارسنجاني در آن ايام نوشته بود، بازگشت داده مي‌شود. (ص 124ـ126). چنين آشفتگي كه در ارائه جزئيات مهم حيات فكري و سياسي دكتر ارسنجاني راه يافته است، ارزش و اهميت برخي از فعاليت‌ها و اقدامات مهم و مؤثر وي را مي‌كاهد.

در ارائه زندگينامه افراد بايد دقت لازم صورت گيرد تا كليه واقعيت‌ها و مسائل مهم زندگي فرد مورد بحث، طرح و بررسي گردد. حذف يا سكوت در قبال برخي از واقعيت‌هاي زندگي فردي يا سياسي و اجتماعي وي، اغلب نتايج دلخواه را به بار نمي‌آورد. مؤلف در مواردي چند در قبال پاره‌اي از واقعيات زندگي و فعاليت‌هاي دكتر ارسنجاني تغافل نموده كه براي نمونه به چند مورد اشاره مي‌شود. درباره كشتار سي تير 1331 و مسائل مختلفي كه درباره آن وجود و برخي از منابع به آن اشاره دارند (مثلاً بهزادي، شبه خاطرات، ج 1، ص 29). مؤلف اظهارنظر و ارزيابي خاصي ارائه نمي‌كند. يا در بحث اصلاحات ارضي برخي از جنبه‌هاي بالنسبه مهم موضوع گشوده نشده است. من جمله مسئله مخالفت روحانيت با جريان اصلاحات ارضي و به ويژه موضوع تلگراف معروف دكتر ارسنجاني به يكي از آيات عظام قم كه سبب واكنش تند آنان به اين اقدام او گرديد. يا در هنگام بحث از وصيت‌نامه دكتر ارسنجاني، با اين كه مؤلف بسياري از نامرادي‌ها و ناجوانمردي‌هايي كه در اين باره ظاهر شده است را برمي‌شمرد از آوردن متن اصل وصيت‌نامه جنجالي دكتر ارسنجاني خودداري ورزيده است (ص 197). در همان موقع مسئله دارايي‌هاي چشم‌گير و خاصه پول نقد وي در حسابي در بانك اسرائيل و... شايعاتي را سبب شده بود كه جا داشت مؤلف محترم درصدد طرح و بحث آن نيز برمي‌آمد.

به همين نسبت در بررسي سير تحولات زندگي ارسنجاني علل عطف توجه ايشان به مقولة شركت‌هاي تعاوني در ايام خدمت در بانك كشاورزي، روند قرارگيري در مواضع ضديت با دول محور و درگيري بعدي با سياست روس و انگليس و حمايت ضمني از سياست امريكا در ايران، توضيح تحليلي و قانع‌كننده‌اي داده نشده است. مهم آن كه جا داشت مؤلف محترم ضمن تشريح جريان تأسيس حزب آزادي با تحليل مرامنامه آن حزب، نسبت آن را با آراي بعدي دكتر ارسنجاني سنجيده و تغييرات يا استمرار عناصر فكري و انديشة ايشان در مقطع زماني و شرايط سياسي ـ اجتماعي وقت را ارزيابي نمايد. گذشته از بسياري از موارد كه در دهة بيست درباره دكتر ارسنجاني مي‌بايست مورد چنين ارزيابي و تحليلي قرار مي‌گرفت، در موارد بسيار مهم‌تري نيز از اين امر غفلت شده است....

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات