دربند اما سبز ؛ زرکوب

دربند اما سبز

نویسنده: مسعود بهنود
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 245
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب سائیدگی مختصری دارد

مروری بر کتاب

یادداشت های زندان

... کلماتم را به یاد دارم. تند و بی‌رحم از تو پرسیدم "اصلا چرا به من، به آینده من فکر می‌کنی، چرا نگران آنی" و نگذاشتم جواب بدهی خودم جایت گفتم "چون پدرت هستم لابد. هان. می‌خواهی بگویی آخر تو پدر منی" و بعد برگشتم جای خودم و گفتم "ان جا هم پدر من است، ایران هم پدر من است. مگر نمی‌گویی سخت‌گیر شده، مگر نمی‌گویی از او خطر می‌زاید، مگر نمی‌گویی در گوشم خواهد زد، مگر نه این که می‌ترسی در اتاقی کوچک زندانیم کند، باشد.

ولی نمی‌توانم پدرم را رها کنم. حتی اگر خودش داد بزند که نیازی به من ندارد" و چقدر بد است که صدایم بالا رفت و گفتم "بزرگ شده‌ای، برو، برو دنبال زندگیت. کاری به من و پدرم نداشته باش. ریشه من در آنجاست، بی‌ریشه خشک می‌شوم، می‌پوسم. چه درد می‌خورم پوسیده و خشک شده" چنان نگاهم کردی که ندانستم نگاهت را مهربان باید بخوانم یا خشمگین و در حال ترحم. در نگاهت آیا این جمله هم نهان بود "افسوس که نمی‌فهمی...