در انتظار بربرها

نویسنده: کنستانتین کاوافی
مترجم: محمود کیانوش
ناشر: کتاب زمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 60
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1351 - دوره چاپ : 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو 

مروری بر کتاب 

گزیده اشعار با سخنی در باره شعر و زندگی شاعر

کنستانتین پ. کاوافی‏ (۱۸۶۳ - ۱۹۳۳) شاعر و روزنامه‌نگار یونانی. او متولد مصر است تابعیت بریتانیایی داشت و به زبان یونانی و انگلیسی و فرانسه شعر سروده است. کاوافی در ۱۸۶۳ در اسکندریه مصر به دنیا آمد. او تنها فرزند خانوادهٔ کاوافی بود. پدرش در سال‌های جوانی به انگلستان رفت و در شهرهای لندن، منچستر و لیورپول در شرکت‌های تجاری یونانی مشغول کار شد.

پدرش در سال ۱۸۴۹ با دختر چهارده ساله‌ای که پدرش تاجر الماس بود ازدواج کرد و یک سال بعد تابعیت بریتانیایی را پذیرفت و پس از مدتی به اسکندریه بازگشت کنستانتین در اسکندریه به دنیا آمد و ۹ ساله بود که سال ۱۸۷۲ مجدداً پدرش به هم‌راه خانواده به لیورپول رفتند و در آن‌جا ساکن شدند. سرانجام پدرش در سال ۱۸۷۹ به دلیل معاملات غیرعاقلانه ورشکست شد. او به هم‌راه خانواده به اسکندریه بازگشت و زندگی فقیرانه‌ای را آغاز کرد....

در انتظار چه هستیم این گونه
گرد آمده توی میدان ؟
بربرها امروز می آیند !
و چرا مجلس بزرگان دست از کارکشیده است ؟
بزرگان به وضع قوانین نمی پردازند ،
پس چرا آن جا نشسته اند ؟
چون بربرها امروز می آیند !
کدام قوانین را بزرگان می خواهند وضع کنند ؟
بربرها وقتی بیایند
             خودشان قانون وضع خواهند کرد !

چرا امپراتور ما این گونه سحرخیز شده است ؟
و چرا کنار دروازه بزرگ شهر
روی تخت خود نشسته و تاج بر سر نهاده است ؟
بربرها امروز می رسند !
امپراتور منتظر استقبال از رهبر آن هاست
و راستش را بخواهید
آماده شده است تا خطابه ای را بر او بخواند
که در آن
تمامی عناوین و القاب را به او می بخشد .

چرا  سفرا  و قضات ما همگی
با قباهای سرخ و زردوز خود بیرون آمده اند ؟
این همه آرایه ها و سنگ های قیمتی برای چیست ؟
تمامی این انگشترهای براق زمردنشان برای چیست ؟
چرا عصاهای گران بهای دسته نقره ای و پاشنه طلایی شان را
                                                              در دست گرفته اند ؟
چون بربرها امروز می رسند ...
چون این جور چیزها
چشم بربرها را خیره می سازد .