دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید

خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید

نویسنده: ادموند آیرونساید
مترجم: بهروز قزوینی
ناشر: آیینه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 240
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب

به ضمیمه اسناد و مکاتبات سیاسی وزارت خارجه انگلستان درباره آخرین روزهای سلطنت قاجار

ادموند آیرونساید ژنرال انگلیسی و طراح اصلی کودتای ۱۲۹۹ در ایران بود. عملیات نهایی کودتا با دستور مستقیم لرد ردینگ، نایب‌السلطنه وقت هند، و وینستون چرچیل، وزیر جنگ وقت بریتانیا، به اردشیر ریپورتر و ژنرال آیرونساید آغاز شد و به فرجام رسید. این کودتا به دست رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبائی اجرا شد.

دهم بهمن سال ۱۲۹۹ خورشیدی (۳۰ ژانویه ۱۹۲۱) ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران در جریان بحران کابینه، با ژنرال رضاخان پهلوی فرمانده تیپ قزاق ملاقات و او را تشویق به کودتا کرد. در این ملاقات، به ژنرال رضاخان تاکید شده بود که قرار است سید ضیاء طباطبائی یزدی که از کسوت روحانیت خارج شده بود پس از کودتا رئیس الوزراء شود و از آن پس تماس وی با ژنرال رضا بر قرار شد .

روز ۲۹ بهمن که یگانهای تیپ قزوین به حومه تهران رسیدند و فرستادگان احمدشاه را که برای مذاکره رفته بودند بازداشت کردند، سید ضیاء به نیروی قزاق پیوست و گفته می شود که برابر سه ماه مواجبشان را به آنان پرداخت کرد...

ژنرال هالدین به پدرم اختیار تام داده بود تا بعنوان فرماند   نیروهای شمال ایران    «نورپرفورس»    هر کاری را که صلاح می داند انجام دهد. این یک نوع فرماندهی نیمه مستقل بود و کسانی که در این نیرو خدمت کردند بعدها یک نشان «شمال ایران» به ردیف مدالهای خدمات عمومی خود افزودند. این انتصاب دقیقاً با توانایی ها و خلق و خوی پدرم سازگار بود.

پدرم بعد از بازسازی روحیه نیروهای خودش و ثبات بخشیدن به موقعیت قزوین توانست افکارش را روی مسئله تجدید سازمان قزاق های ایران متمرکز کند داستان انتخاب رضاخان از سوی او برای فرماندهی این قوا، برای بسیاری، داستانی آشناست. هر چند که پدرم در آن موقع نمی دانست او روزی شاه ایران خواهد شد، اما آشکارا، راه را برای او هموار کرد.

پیش از آنکه پدرم ایران را ترک کند، رضاخان کودتایی در تهران انجام داد. اما به قولش وفادار ماند و نسبت به شاه وقت ابراز وفاداری نمود. پدرم در خاطراتش می نویسد:
«گمان کنم همه فکر می کنند که من کودتا را ترتیب دادم. راستش را بخواهید، تصور می کنم من اینکار را کردم.» قولی که رضاخان داده بود، با وفاداری حفظ شد. تا هنگامی که در سال 1925 او از روی احترام فرستاده خصوصی اش را به دانشکده ستاد در کمبرلی اعزام کرد و تقاضا کرد تا از زیر بار این قول خلاص شود».

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات