- موجودی: موجود
- مدل: 169032 - 65/5
- وزن: 0.30kg
حکایت عشق صنعان
نویسنده: فریدالدین عطار نیشابوری
به کوشش: هومن یوسفدهی
ناشر: فرزان روز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 304
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نگارنده در کتاب کوشیده است تا ضمن تشریح داستان "شیخ صنعان "سابقه و کم و کیف این داستان را عمدتا براساس روایت عطار نیشابوری در منطقالطیر بازگو کند .فصل نخست کتاب درباره پیشینه حکایت شیخ صنعان است .نویسنده درباره این قصه به دو روایت متمایز اشاره میکند :
1- روایتی که خاستگاه آن شرق ایران است و بر حوزه ادبیات فارسی تاثیر گذاشته است.
2- روایتی که خاستگاه آن غرب ایران است و برحوزه ادبیات کردی اثر نهاده است .
در فصل دوم کتاب، تاثیر حکایت شیخ صنعان بر ادب فارسی بازگو میشود . فصل سوم به اختصار درباره احوال عطار نیشابوری، و منظومه شیخ صنعان در منطقالطیر بوده علاوه بر آن خلاصه داستان درج میگردد ;همچنین بین روایت عطار در منطقالطیر و روایت غزالی در تحفهالملوک مقایسهای صورت میگیرد .
نگارنده در فصل چهارم داستان شیخ صنعان را نقد و بررسی کرده در فصل پنجم متن کامل منظومه عطار را همراه با شرح واژگان فراهم میآورد .فصل ششم کتاب مقایسهای است میان منظومه عطار با منظومه دیگر سروده "نادری کازرونی "و "وحدت هندی ."
داستان شیخ صنعان و دختر ترسا، حکایت عاشق شدن پیری زاهد و متشرّع و صوفی مسلک است که در جوار بیت الحرام، صاحب مریدان بسیار بوده و تمام واجبات دینی و شرعی را انجام داده و صاحب کرامات معنوی بوده است. زاهد پیر(شیخ صنعان یا سمعان)، چند شب پیاپی در خواب می بیند که از مکه به روم رفته و بر بتی، مدام سجده می کند. پس از تکرار این خواب در شبهای متوالی، او پی می برد که مانعی در سر راه سلوکش پیش آمده و زمان سختی و دشواری فرا رسیده است. و لذا تصمیم می گیرد تا به ندای درون گوش داده و به دیار روم سفر کند.
جمع کثیری از مریدان وی(به روایت عطار، 400 مرید)، نیز همراه وی راهی دیار روم می شوند. در آن دیار، شیخ روزها بر گرد شهر می گشته تا سرانجام روزی نظرش بر دختری ترسا، و بسیار زیبا افتاده و عاشق او می شود. عشق دختر ترسا، عقل شیخ را می برد؛ شیخ، ایمان می دهد و ترسایی می خرد. شیخ مقیم کوی یار می شود و همنشین سگان کوی؛ و پند و نصیحت یاران را نیز به هیچ می گیرد.
دختر ترسا از عشق شیخ آگاه می شود و پس از آنکه در مقام معشوق، ناز کرده و شیخ را به سبب عشقش سرزنش و تحقیر می کند، سرانجام در برابر نیاز شیخ، چهار شرط برای وصال قرار می دهد : سجده بر بت، خمر نوشی، ترک مسلمانی و سوزاندن قرآن.