دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

جامعه ، فرهنگ ، ادبیات ؛ متن کامل

جامعه ، فرهنگ ، ادبیات ؛ متن کامل
درحال حاضر موجود نمی باشد

جامعه فرهنگ ادبیات

نویسنده: لوسین گلدمن,ژان پیاژه ,تئودور آدورنو,ژاک لنار,هربرت مارکوزه,سامی نعیر,میشل لووی و...
مترجم : محمدجعفر پوینده
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 460
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ : 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب

زیبایی شناسی حوزه ای در نظریه ی مارکسیستی است که کم تر از همه به آن پرداخته اند. تحلیل های گلدمن از رمان نو، تئاتر و فیلم در شمار بهترین نوشته های اوست. گلدمن در کار خود مدیون لوکاچ است، اما در این جا نیز راه و روش خاص خودش را دارد. گلدمن در آثار دوره ی جوانی لوکاچ که هنوز مارکسیست نبود، یعنی در آثاری مانند جان و صورت ها و نظریه ی رمان، برخی از مفاهیم اساسی زیبایی شناسی فلسفی را کشف کرد؛ درست همان گونه که کانت بود که او را به سوی مارکسیسم کشاند و نه هگل.

مارکسیسم گلدمن برای او ضرورتی بسیار فراتر از تمامی ادبیات و فلسفه بود. او انسانی بسیار سیاسی بود و ضروریات تغییر جهان در تمامی اندیشه هایش دیده می شد. این ضرورت برای وی امری کاملا واقعی و مشخص بود که امکانات اجتماعی تحققش باید به طور مشخص بررسی شود. گلدمن کنترل کارگری را نویدبخش ترین ابزار تغییر ریشه ای می دانست و بخش مهمی از وقت خود را به بررسی نحوه ی اجرای این کنترل در یوگسلاوی اختصاص داد. اکنون می خواهم چند نکته ی کوچک شخصی نیز اضافه کنم. گلدمن روشنفکری رادیکال بود و به روشنفکر بودن خود افتخار می کرد؛ آن هم بدون کوچک ترین عقده ی حقارت شایع در میان «چپ نو» از این که انقلابی بودند و نه کارگر. به اعتقاد او عقل ماهیتا انقلابی است. درهرحال، خشونت و بدطینتی در وجودش جایی نداشت (هرگز ندیدم گلدمن فریاد بکشد).

شیوه و روش او بحث و گفت وگو بود. به شوخی می گفتیم که بدون حضور گلدمن برگزاری هیچ کنفرانسی در حوزه ی علایق او (که راستی هم چه قدر گسترده بود!) امکان پذیر نیست. بدون حضور گلدمن کنفرانس های کورچولو، سریزی، بروسل، روااومون و بسیاری دیگر تصورپذیر نبودند. او باید آن جا می بود و باید سخن می گفت: نه از سر غرور و نخوت، و نه بدان سبب که خودمحور بود، بلکه بدین سبب که بحث و گفت وگو شیوه و روش زندگی او با دیگر انسان ها بود. وسیله و روشی بود برای آن که به یاری همدیگر راه های تغییر امور را پیدا کنند. آن چه باعث شگفتی می شد این بود که لوسین هیچ وقت نشانه ای حاکی از رنج بردن از روال امور بروز نمی داد. اما من می دانستم که او خونین دلی خندان لب است و همواره لبخندی گرم و پایان ناپذیر بر چهره دارد....

لوسین گلدمن، که در 1913 در بخارست دیده به جهان گشود، تمام دوران کودکی را در بوتوزانی، یکی از شهرهای کوچک رومانی، سپری کرد و تحصیلات دوره‌ی متوسطه را نیز در همان جا گذراند. سپس به بخارست بازگشت و در رشته‌ی حقوق به تحصیل پرداخت و نخستین شناخت‌های خود را از اندیشه‌ی مارکسیستی، که در پرتو تجربه‌ی انقلاب روسیه جانِ تازه‌ای به خود گرفته بود، در همان جا به دست آورد. از دوران جوانیِ گلدمن در واقع اطلاع چندانی نداریم. در 1933 مدت یک سال را در وین گذراند: این اقامت از جهت فکری برای او مهم بود، زیرا در کلاس‌های درسِ ماکس آدلرِ مارکسیست شرکت کرد. البته گلدمن برای آدلر بیش‌تر احترامِ فکری قایل بود تا ستایشِ نظری.

در همین درس‌ها بود که گلدمن با «مارکسیسم اتریشی» آشنا شد، یعنی با تفسیری که چند نظریه‌پرداز اتریشی (باوئر، رنر، هیلفردینگ، ماکس آدلر، فردریک آدلر...) از نظریه‌ی مارکسیستی ارائه می‌کردند. در همین دوران گلدمن با نوشته‌های مکتبِ نوپای فرانکفورت آشنا شد که هربرت مارکوزه معتبرترین نظریه‌پرداز آن بود. گلدمن در 1934 به پاریس رسید. همزمان با گذراندن دکترای اقتصاد سیاسی در دانشکده‌ی حقوق و لیسانس زبان آلمانی و لیسانس فلسفه در سوربن، برای تأمین معاش به کارهای مختلفی دست زد: شاگرد لباس‌شویی، روزنامه‌فروشی و مانند آن‌ها...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات