دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تنهایی پرهیاهو

تنهایی پرهیاهو

نویسنده: بهومیل هرابال
مترجم: پرویز دوائی
ناشر: کتاب روشن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 148
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 ~ 1383 - دوره چاپ: 8 ~ 2

 

مروری بر کتاب

... سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این “قصه عاشقانه” من است. سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می‌کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده‌ام که دیگر به هیئت دانشنامه‌هایی درآمده‌ام که طی این سالها سه تنی از آنها را خمیر کرده‌ام. سبویی هستم پر از آب زندگانی و مردگانی، که کافی است کمی به یک سو خم شوم تا از من سیل افکار زیبا جاری شود. آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته که نمی‌دانم کدام فکری از خودم است و کدام از کتابهایم ناشی شده. اما فقط به این صورت است که توانسته‌ام هماهنگی‌ام را با خودم و جهان اطرافم در این سی و پنج سال گذشته حفظ کنم …

این رمان به داستان جذاب و خنده دار هانتا می پردازد؛ مردی که برای سی و پنج سال در حکومت پلیسیِ چک زندگی کرده و کارش خمیر کردن کاغذهای باطله و کتاب ها بوده است. او در فرآیند خمیر کردن کاغذها، به دانشی آن چنان غیرخودخواسته دست یافته که اکنون نمی داند کدام یک از افکارش از ذهن خودش برآمده اند و کدام یک را از کتاب ها آموخته است.

هانتا کتاب های زیادی را از انهدام توسط دستگاه پرِسِ هیدرولیک نجات داده و حالا خانه اش پر از این کتاب های نجات یافته شده است. او علاوه بر این که نابودکننده ی کتاب هاست، منجی و دوست آن ها نیز هست. اما زمانی که یک دستگاه پرسِ اتوماتیک و جدید، باعث بی ثمر شدن حرفه ی هانتا می شود، تنها یک کار از دست او برمی آید: یا کتاب ها را نجات دهد و یا خودش با آن ها نابود گردد.

هرابال که همه‌ عمر نویسنده‌ای پرکار و توقف‌ناپذیر بود، هرچند که می‌نوشت و بسیار می‌نوشت، نویسنده به اصطلاح «برای کشوی میز» (سر طاقچه) بود، که در واقع در مورد هرابال توصیف دقیقی نیست، چون که آثار او در نسخه‌های متعددی به صورت دستی (سامیزدات) [Samizdat، یک واژه‌ روسی و رایج در جهان، که نقش آن در فرهنگ بعضی از جوامع، بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.] تکثیر و بین دوستان و دوستدارانش توزیع می‌شد

روایت تک‌گویی درونگرایانه یک کارگر پرس به نام آقای «هانتا» است. او در زیر زمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است روزگار می‌گذراند و کتاب‌هایی را که از سوی اداره سانسور به آن‌جا می‌آورند را خمیر می‌کند. آقای هانتا با خواندن این کتاب‌ها دنیا را به گونه‌ای دیگر می‌بیند.

دنیای «هانتا» پر از کتاب است، پر از ولع خوانش کتاب‌، جمع آوری کتاب‌های قوی ادبی و فلسفی، اگر چه دنیای‌اش تکراری است اما این عشق به او شادی می‌بخشد، به زندگی‌ا‌ش روح می‌دهد و سرشاری عمیقی از خواندن کتاب‌ها. پرس کردن کتاب‌ها هم دنیایی دارد، او بهترین صفحات کتاب را برای پرس باز می‌کند. تنها راه نفس عمیق در آن زیرزمین نمور و پر از موش برای او کتاب است و بس. وقتی از پرس کتاب حرف می‌زند انگار آنها آدم‌هایی هستند که دستگاه، جسم و روح‌شان را می‌بلعد و استخوان های‌شان را می‌شکند. سر و کله‌ پرس عظیم‌الجثه‌ که پیدا می‌شود دنیای هانتا نیز تغییر می‌کند. به عشوه‌گری‌های کتاب‌ها اعتنایی نمی‌کند «نه،نه، به هیچ کتاب نباید نگاه کنی. مثل جلادی بی‌عاطفه باش».

بـُهومیل هرابال (زاده ۲۸ مارس ۱۹۱۴ در برنو، درگذشته ۳ فوریه ۱۹۹۷ در پراگ) از داستان نویسندگان برجسته جمهوری چک (چکسلواکی آنزمان) است. میلان کوندرا رمان نویس سرشناس، او را بهترین نویسنده معاصر چک می خواند.

هرابال در سال ۱۹۴۸ دکترای حقوق گرفت و ضمن تحصیل دوره‌هایی در سطح دانشگاهی در فلسفه ادبیات و تاریخ گذراند اما پس از تحصیل از مدرک و سابقه تحصیلی‌اش هیچ استفاده‌ای نکرد و به قول خودش به یک سری مشاغل جنون‌آمیز از جمله سوزن‌بانی راه‌آهن و راهنمایی قطارها، نمایندهی بیمه، دست‌فروش دوره‌گرد اسباب‌بازی، کارگر ذوب‌آهن و کار در کارگاه پرس کاغذ باطله پرداخت. هرابال در این دوره یک کارگر روشن‌فکر بود.

در جامعه آن زمان چک کارگر روشن‌فکر پدیده‌ای استثنایی محسوب نمی‌شد. بسیاری از روشن‌فکران استادان دانشگاه فلاسفه و هنرمندان در زمینه‌های متفاوت به اجبار یا اختیار مشاغلی چون کارگری ساختمان شیشه‌شویی، سوخت‌اندازی، رانندگی تاکسی و غیره را در پیش می‌گرفتند. آن‌چه در آثار هرابال به وضوح به چشم می‌خورد آشنایی خیره کننده هرابال با ظرایف شغل و زندگی این مشاغل است.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات