- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 181472 - 10/5
- وزن: 0.40kg
ترجمه کهن مقامات حریری
نویسنده: قاسم بن علی حریری
به کوشش: علاءالدین افتخارجوادی
ناشر: توس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 290
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
کتاب «مقامات حریری» مشتمل بر مقدار انبوهی از کلام عرب، لغت و مثل است. «حریری»، نوشتن مقامات خود را در سال 495 ه. ق آغاز کرد و به سال 504 ه. ق به پایان رسانید.شهرت «مقامات حریری» سبب شد که دانشمندان و خاورشناسان بسیاری به این کتاب توجه کرده و به ترجمه و چاپ آن اقدام کنند.
ترجمۀ متون عربی به زبان پارسی سابقهای دیرینه در میان دیوانسالاران ایرانی داشتهاست که نخستین و بهترین آنها تاریخنامۀ طبری که در حقیقت همان ترجمۀ تاریخ طبری می باشد که به «تاریخ بلعمی» شهره است. چنانکه محمد روشن شرح می دهد:
«تاریخنامۀ طبری، ترجمۀ «اخبار الامم و الملوک اثر نامدار محمد بن جریر طبری است که پس از «مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری» که رساله واری بیست و سه برگی است و به فرمان ابو منصور عبد الرزاق طوسی به سال 346 هجری قمری گرد آوری گشته است، دومین متن منثور تاریخ دار زبان فارسی است. ترجمۀ تاریخنامۀ طبری به سال 352 هجری قمری به روزگار سامانیان به دوران منصور بن نوح بن احمد بن اسماعیل صورت پذیرفتهاست.
از آن روزگاران در سدههای نخستین استقرار حکومتهای ایرانی، آثار چندانی بر جای نماندهاست. از این روی تاریخنامۀ طبری از نخستین نمونههای ارجمند زبان فارسی دری است که گذشته از قدمت و اصالت، به اعتبارِ در بر داشتن و احتوای آن بر تاریخ عمومی جهان و ایران، از آفرینش آدم تا روزگار نویسنده، مجموعهای گرانبار از اساطیر و داستان ها و افسانههای آیینی و ملی است، و از سویی دیگر به سبب گنجینهای گرانبار از واژگان و ترکیب های کهن زبان فارسی و پرهیز از به کار بردن واژههای بیگانه، شایستۀ بازنگری، بررسی و مدّاقه است.»
جنبه های لغوی و ادبی «مقامات حریری» موجب شد که این اثر علاوه بر کشورهای عربی و ایران، در شبه قاره هند و پاکستان نیز همواره به عنوان یک کتاب درسی مورد استفاده قرار گیرد و شرح و تعلیقات و ترجمه ها و فرهنگ هایی برای آن نوشته شود.فرهنگ حاضر یکی از این فرهنگ هاست که در سال 1814 میلادی بوسیله مولفی ناشناس تالیف شده و در پایان ترجمه «مقامات حریری» آمده است....
بدیع الزمان در همدان تحصیل کرد و علوم ادب عرب را نزد ابن فارس رازی آموخت. در سال ۳۸۰ قمری در سن ۲۲ سالگی به ری و به محضر صاحب بن عباد درآمد. سپس به گرگان و سپس در سال ۳۸۲ به نیشابور رفت و شهرتش فراگیر شد. در آنجا با ابوبکر خوارزمی ملاقات کرد و منازعۀ آنها به مفاخرت کشید و در این وقت شهرتش عالمگیر شد، و چون خوارزمی وفات یافت یکهتاز میدان شد. در سال ۳۸۳ از نیشابور بیرون رفت و مدتی در شهرهای مختلف خراسان به مدح امیران و بزرگان پرداخت. او مسلمان و اهل سنت، شافعی بوده است.
بدیع الزمان پس از سیاحت در بلاد خراسان به سیستان رفت و در آنجا نزد خلف بن احمد مقام شامخی کسب نمود و از رسائل بدیعالزمان چنین استنباط میشود که این امیر دانشمند و با تدبیر بوده و شخصیت ممتازی داشتهاست و شاید همین امر موجب گشتهاست که بدیع الزمان شش مقامه بر مقامات خویش بیفزاید و در آنها از فضل و کمال این امیر سخن بگوید، با این همه بدیع الزمان از این امیر نیز ملول شد و از او اجازت خواست که به هرات مسافرت کند. پس بدیعالزمان در هرات که آن زمان تابع دولت غزنوی بود، رحل اقامت افکند و چه بسا از این راه میخواست بدرگاه محمود غزنوی صاحب فتوحات درخشان در هند راه یابد و در شمار نویسندگان و خواص او درآید و چنانکه ثعالبی گفتهاست وی به نزد محمود غزنوی رفت و در قصیده او را مدح گفت.
بدیعالزمان دربار محمود را نیز برای نیل به آمال خود چندان مناسب ندید و بارگاه سلطان غزنوی نتوانست او را پایبند کند به همین جهت پس از مدتی وی به هرات بازگشت و در آنجا با دختر مردی دختر یکی از ثروتمندان شهر بنام (الخشنامی) ازدواج کرد و صاحب چند فرزند شد. بدیعالزمان باقی عمر کوتاه خود را در هرات ساکن شد. برخی از زندگینامهنویسان عصرش مانند ابومنصور ثعالبی نوشتهاند که او پُرشتابترین همروزگارانش در بدیههپردازی با نیروی حافظۀ قوی شگفتآور وصف کردهاند تا حدی که مَضربِ مثل در بهیادسپاری بود؛اگر بر او قصیدهای فارسی خوانده میشد، همانجا آن را به عربی برمیگرداند.
همچنین او را خوشچهره، نازکروح، قویدل، در دوستی شیرین و در دشمنی تلخ، اما در ظاهر خودخواه و مغرور توصیف کردهاند. بسیار پرهیزکار و هوادار اهل سنت و جماعت، گراینده به معتزله، دوستدار عرب و نکوهندۀ شعوبیان بود.