دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تاریخ جنون در عصر کلاسیک

تاریخ جنون در عصر کلاسیک
درحال حاضر موجود نمی باشد

تاریخ جنون در عصر کلاسیک

نویسنده: میشل فوکو
مترجم: فاطمه ولیانی
ناشر: هرمس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 314
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 12


مروری بر کتاب

جنون و بی خردی

پاسکال می گفت:
«دیوانگی بشر آن چنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است.»

داستایوسفکی در دفتر خاطرات یک نویسنده نوشته است:
«برای آنکه از عقل سلیم خود مطمئن شویم، راه چاره آن نیست که همسایه مان را محبوس کنیم.»

تاریخ این شکل دیگر دیوانگی را باید نگاشت؛ شکل دیگری که در آن، خرد حاکم انسان همسایه او را محبوس می کند و انسانها از طریق این عمل و با واسطه زبان بیرحمانه نادیوانگی با یکدیگر رابطه برقرار می کنند و وجود یکدیگر را به رسمیت می شناسند و...

«جهانی که می‌پنداشت با توسل به روانشناسی حد و اندازه‌ی جنون را تعیین و آنرا توجیه می‌کند، اکنون باید خود را در برابر جنون توجیه کند.» ــ میشل فوکو

اولین نسخه‌ی کتاب تاریخ جنون در سال ۱۹۶۱ و به زبان فرانسه منتشر شد و سپس چهار بار دیگر مجددا و گاه با تغییراتی انتشار یافت. ایده‌ی اصلی تاریخ جنون بررسی تبارشناختی روابطِ متغیّر بین «جنون» و «ناعقلانیت [بی‌خردی]» است. به نظر فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴)، ماهیتِ راستین هر دو اصطلاح مذکور ندرتاً بیان شده یا بسیار کم مجال صحبت از آن وجود داشته و مکررا یکی از آنها جای دیگری را گرفته است.

«ناعقلانیت» به‌عنوانِ «عقلِ کور» تعریف می‌شود یا عقلی که در دوره‌ی حبس در تیماستان مغشوش و سردرگم شده است. در دوره‌ی مدرن، «ناعقلانیت» هرچه‌بیشتر به زیر سطح جامعه می‌خزد و تنها از طریقِ برخی هنرمندان قابل فهم می‌شود. اما از طرف دیگر، اصطلاح «جنون» را داریم که تدریجاً به‌عنوان بیماری روانی درک می‌شود. نهادهای قدرت و جامعه می‌کوشند از خلال برنامه‌های روانپزشکی و پزشکی، یا به‌وسیله‌ی داروها و نظارت شدید «جنون» را کنترل کنند. به باور فوکو «ناعقلانیت» بعد از قرن هجدهم محو می‌شود، و فوکو بابت این مسئله متاسف است. فوکو تاکید می‌کند که «جنون» چیزی طبیعی و بی‌تغییر نیست، بل در عوض به جامعه‌ای بستگی دارد که در آن «جنون» رخ می‌دهد.

 ساختارهای اقتصادی، روشنفکری و فرهنگی مختلف معلوم می‌کنند که چگونه «جنون» در بطن جامعه شناخته و تجربه می‌شود. از این لحاظ، هر جامعه، جنون خاص خود را تولید می‌کند. از حیث تبارشناختی، تاریخ جنون نمی‌تواند شرحِ حالاتِ متغیّر یک بیماری خاص یا یک حالت ثابت باشد. برای مثال، جنون در عصر رنسانس تجربه‌ای بود که در باقی جهان ادغام شده بود و مجانین و مردمان عادی یکپارچه بودند و مثل امروز از هم تفکیک نشده بودند. اما در قرن نوزدهم «جنون» به عنوان یک بیماری اخلاقی و روانی شناخته شد. پس به یک معنا، دو نوع بسیار متفاوت از جنون وجود دارد.

 سرانجام اینکه، فوکو «جنون» را در یک «فضای» فرهنگی مشخص در بطن جامعه مستقر می‌بیند؛ هم شکلِ این فضا و هم اثرات این فضا بر دیوانه به صورت‌بندی‌های جامعه بستگی دارد. ایده‌ی ساختار در همه‌ی آثار فوکو تلویحاً وجود دارد. فوکو در پروژه‌ی تاریخ جنون می‌خواست به زیر پوست جامعه رخنه کند تا ساختارهای فرهنگی، روشنفکری و اقتصادی را بیابد که چگونگی شکل‌گیری «جنون» را رقم می‌زنند. او به الگوهای متغیّر دانش، مجموعه‌ی مناسبات نیروها، و در هم‌تنیدگی یا اثرات این مضامین ضمن گسست‌های تاریخی علاقمند است. از این منظر، اعمال افراد اهمیت کمتری دارند.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات