- موجودی: موجود
- مدل: 187334 - 86/4
- وزن: 0.40kg
بیچاره اسفندیار
نویسنده: علی اکبر سعیدی سیرجانی
ناشر : مولف
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 290
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: دهه شصت - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
لهراسب شاهنشاه دانش پرور ایران دو پسر دارد : گشتاسب و زریر . گشتاسب که بی تاب تصرف تاج و تخت است ، روزی در بزم شاهانه با توضیف پهلوانیهای خود از پدر می خواهد او را به جانشینی برگزیند .
چو گشتاسب می خورد بر پای خاست
چنین گفت « ای داور داد راست
به شاهی نشست تو فرخنده باد
همان جاودانه نام تو زنده باد
کنون من یکی بنده ام بر درت
پرستنده اختر و افسرت
کتاب حاضر مبتنی است بر روایت شاهنامه فردوسی درباره چگونگی پادشاهی گشتاسب و مبارزات او و نقش اسفندیار در شکست دادن تورانیان .این اثر شامل چند یادآوری درباره ابیات شاهنامه، متن داستان و توضیحات است .در بخش توضیحات، معانی واژهها و ترکیبات با ذکر شماره صفحه آمده است .
گشتاسب پس از مرگ پدر و عقب راندن برادرش زریر بر سریر شاهنشاهی تکیه میزند .او با گرایش به دین زرتشت، قدرت خود را وقف بنای آتشکدهها میسازد و توان خود را برای صدور دین بهی به دیگر ممالک جهان به کار میگیرد. گشتاسب به اشارت زرتشت از پرداخت باج به ارجاسب تن میزند و ارجاسب با شنیدن این خبر برای مبارزه با او وارد ایران میشود .در این لشکرکشی زریر سپه سالار سپاهان گشتاسب است .
دو لشکر در مرز ایران و ترکستان به هم میرسند .ارجاسب در واپسین شامگاه پیش از روز واقعه وزیر خویش جاماسب را فرامیخواند و از او میخواهد عاقبت جنگ را پیش گویی کند .سرانجام با شروع مبارزه زریر کشته میشود و خبر به اسفندیار میرسد و..
روزگار سیاه آغاز تاریخ است و سرنوشت مردم بسته به سرنوشت بتی است که خود ساخته اند و بر فرق خود سوار کرده اند.بشر در مراحل ابتدایی تمدن است و گله های رعیت مشتاق شبانی که آب و علفی برساندشان یا گرگ لباس شبان پوشیده ای که به هلاکت گاه بکشاندشان.
بار دیگر با یکی از صحنه های تکراری تاریخ رو به روییم، صحنه ای با مضمونی واحد و جلوه هایی مختلف، که تا بوده چنین بوده است.همه گشتاسب های مسند نشین قدرت از سادگی ها وجاه طلبی ها و روح اطاعت اسفندیارهای خوشباور برای سرکوب ملتشان استفاده کرده اند. آن سردار و سرباز جوانی که به فرمان فرمانروای جبار رگبار مسلسل بر سینه ی برهنه ی مردم می پاشد، آن جوان از جهان بی خبر ساده دلی که به اشارت دستگاه ستم، روشنفکران و آزادی خواهان مملکتش را به زجرو شکنجه می کشد، آننویسنده ی استادی که به هوای مال و منصبی قلم و بیانش را برای سرکوب آزادگان در خدمت غاصبان قدرت می نهد، آن مأمور معذوری که برای حفظ امنیت دزدان و غارتگران حیثیت و آبرویش را فدا می کند،… همه و همه اسفندیارانی فریب خورده اندکه به سودای نام وکا می قدم در مهلکه نهاده اند. و با رستمی به نام ملت روبه رو ایستاده اند.
نفرین خدا و خلق خدا نثار تاج قدرت پرستان و دل بی رحم توطئه گرشان باد. و نفرینی دیگر نثار جهل مرکب و غرور فریب پسند روزگار جوانی و بی خبری باد که ارزنده ترین سرمایه های مملکت را در مقدم جهانخواران و جباران قربانی می کند. جوان ساده دل به راحتی در دام فریب شیادان جاه طلب می افتد و ریختن خون هر آزاده ای را را که در مقابل قدرت اهریمنی بایستد نه تنها مباح که از مقوله ی واجبات می پندارد. سر به بیعت با اهریمن فرود می آرد و پایه های قدرت شیطان را استحکام می بخشد و ساده لوحانه به انتظار بهشت آرزوها و رحمت اهورامزداست...
علیاکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر و نویسندهٔ ایرانی در تاریخ ۲۰ آذرماه سال ۱۳۱۰ در سیرجان متولد شد. پس از تحصیل در دورهٔ دبستان در زادگاهش در سال ۱۳۲۷ برای ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه به دانشگاه تهران رفت و همزمان با پایانیافتن تحصیلش پدر خود را از دست داد. بعد از چند سال تدریس در مناطق سیرجان و بم به تهران رفت و نخستین همکاریهای خود را با دکتر معین برای لغت نامه دهخدا آغاز کرد. وی از سال ۴۴ تا ۵۷ با بنیاد فرهنگ ایران همکاری و تدوین واژگان قسمت حرف میم از لغت نامه را بر عهده داشت...