دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

به مجنون گفتم زنده بمان ؛ حمید باکری

به مجنون گفتم زنده بمان

نویسنده: فرهاد خضری
ناشر: روایت فتح
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 137
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 ~ 1383 - دوره چاپ: 4 ~ 3

 

مروری بر کتاب

حمید باکری - مصور

چشم تو خورشید رابر نمی تابد ، پس بیهوده چشم در خورشید مدوز. سهم تو از خورشید آن است که ذر آینه می بینی اما روزگار آینه ها نیز سپری گشته است.
آینه های شکست گرفته و هزار تکه هر یک به قد خویش ، قدری نور می تابند و هریک به قدرخویش ، پاره ای از خورشید را حکایت می کنند.

روزگاری بوده است که آینه های پی در پی روزهای سرد زمین رادر تابش خورشیدهای مکررغرقه می کردند ، اما چیزی نمی گذرد که آینه ها یک یک شکست می گیرند و یاد خورشید در خرده های آینه بر زمین می ماند ؛ چیزی نمی گذرد که در نبود آینه ها خورشید فراموش می شود و روی در خفا می کند ؛ چیزی نمی گذرد که لاجرم تنها راه ما به خورشید از این پاره های آینه راست می شود.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات