به ایل باز می گردم

به ایل باز می گردم

نویسنده: قاسم اخوان
ناشر: نگارینه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 208
اندازه کتاب: جیبی - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب

اتومبیل با سرعتی سرسام آور جاده را در می نوردید. به ساعتم نگاه کردم، 11 صبح بود و هنوز تا محل موعود مسافتی مانده بود. باز فکرهای گوناگون مرا احاطه کرد. با تکان شدید اتومبیل به خودم آمدم.

پرسیدم چی شده؟
راننده خندید و گفت: طوره نشده. از آسفالت توی جاده خاکی افتادیم.
باز خنده ی کوتاهی کرد و گفت: خواب بودید؟
گفتم: نه، فقط سخت توی فکر بودم.
راننده: جاده خاکیه. بعد از این تا دلتان بخواهد دست انداز دارد.
گفتم: پس قدری احتیاط کن.
راننده: چشم. البته مواظبم.

مدتی بعد تکان های اتومبیل برایم عادی شد و مشکلی نداشتم. فقط بعضی وقت ها که تکان ها شدید بود، به راننده می گفتم عجله نکن، کمی دیر برسیم بهتر از این است که ماشین عیبی پیدا کند و مجبور شویم ساعت ها در این بیغوله علاف شویم.

راننده با دلخوری گفت: نمیشد محل بهتری را در نظر می گرفتید که جاده اش آسفالت باشد؟

گفتم: عیب کار ما این است که تمام مدت باید دنبال سوژه های بکر بگردیم تا برای خوانند ها جالب باشد و این طور سوژه ها فقط جاهای پرت و دور افتاده پیدا میشوند....