- موجودی: موجود
- مدل: 189020 - 78/2
- وزن: 0.80kg
باران و آفتاب
نویسنده: محمدحسین عباسپور تمیجانی
ناشر: آشنایی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 555
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
حاوی ۴۰ داستان و نمایشنامه های کوتاه برای نوجوانان
ماهیگیر جوان
ماهیگیر جوانی هر روز برای صید ماهی به رودخانه میرفت. امّا باوجود تلاش فراوان موفق به صید نمیشد. روزی که دیگر داشت ناامید میشد و قصد کنار گذاشتن این کار را داشت، با خود اندیشید که تا میتواند باید تلاش خود را بهکار ببندد. در همین هنگام مردی غریبه که رفتار ماهیگیران را زیر نظر داشت، به ماهیگیر جوان نزدیک شد و تجربیات ارزشمند خود را در اختیار او گذاشت. جوان آموخت که افراد دیگر همیشه نکات آموزندهای را میتوانند به ما آموزش دهند. تنها کافی است ما پذیرای سخن آنان باشیم و از آن استفاده کنیم....
در جستجوی گنج
مردی روستایی هفت پسر داشت. روزی پسران خود را جمع کرد تا مطلبی را به آنها بگوید. او به یکی از زمینهای کشاورزی خود اشاره کرد. امّا پیش از آنکه بتواند حرف خود را تمام کند عمرش به پایان رسید. پسران هنگام تقسیم ارث در مورد سخن آخر اندیشیدند و به این نتیجه رسیدند که شاید پدرشان در آن زمین گنجی نهفته است. آنها مشغول کندن و شخم زدن زمین شدند و هفت سکةطلا از آن زمین بهدست آوردند. این تلاش و همکاری سبب ایجاد پیوندی محکم میان پسران شد. امری که آرزوی دیرینة پدرشان بود.
فهرست
ماهیگیر جوان
مختار
درس زندگی
من باید آدم دیگری بشوم
گل و زنبور عسل
گربه تنبل
همچون یک خورشید
خانه خود را دوباره میسازیم
روزهای سخت جنگ
زندگی با بمبها و موشکها،
ای کاش همه مثل پدرم بودند
بهار آفرینان جنگل
گوهرهای کمیاب
روباه سرخ و خرگوش دانا
در جستجوی گنج
شکیبایی
آن روزها که مادر بیمار بود
سعی کن سرمشق دیگران باشی
خواستن توانستن است
تو داری بزرگ می شوی
چقدر خوب است که آدم بیمار نشود
کی شایسته است
بچه حرف نشنو
مورچه و گل پیچ
سلام به همه آدمای خوب
دوستت دارم مادر
پریا دختری دانا
و...