- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 43814 - 50/5
- وزن: 0.50kg
- UPC: 29
امشب دختری میمیرد
نویسنده: رسول ارونقی کرمانی
ناشر: افلاطون
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 328
اندازه کتاب: جیبی - سال انتشار: 1342
مروری بر کتاب
این کتاب را مهمترین داستان ارونقی کرمانی میدانند. که ابتدا بصورت پاورقی در مجله اطلاعات هفتگی چاپ می شد و سپس در سال ۱۳۴۱ بصورت کتاب در آمد و بارها تجدید چاپ شد.در این داستان خبرنگاری بنام همایون دفترچه خاطرات دختری بنام پروین را می یابد،بعد از مطالعه متوجه می شود که پروین به قصد خودکشی دارد،پس از آشنایی همایون با خانواده پروین همایون متوجه می شود که پروین از رابطه ای باخب است که نمی تواند این مساله را افشا کند و به این دلیل می خواهد خودکشی کند،وی تصمیم می گیرد تا به پروین کمک کند که به ادامه زندگی امیدوار شود.پس از انتشار این رمان بسیاری از نویسندگان ایرانی از این رمان تقلید کردند....
...ارونقی کرمانی آدمی بود فوقالعاده باذوق و مبتکر و با شمّ قوی، تیراژساز و مسلّط به ذوق مردم. او از همان آغاز کارش بهعنوان سردبیر موقت توانسته بود فقط با اتکاء به شمّ قوی و ذوق سرشاری که در حرفهٔ روزنامهنگاری داشت فروش مجلّه را بالا ببرد. طوری که همواره جزو دو سه مجلهٔ اول از نظر تیراژ در کشورمان باشد، همین پیروزی موجب شد عباس مسعودی مدیر و بنیانگذار مؤسسهٔ اطلاعات که به موفقیّت نشریاتش بسیار اهمّیّت میداد او را در پُست سردبیری این مجله (اطلاعات هفتگی) نگه دارد، عنوانی که تا پایان سال ۵۷ و قبل از مهاجرتش به آمریکا از آنِ او بود.
ارونقی کرمانی چند حُسن داشت و چند عیب (مثل همهٔ ما آدمها). حُسنش این بود که در کار سردبیری فقط به مجلهاش فکر میکرد و برای همین دنبال آدمهای بهدرد بخور مورد نیازش میرفت و از بزرگ کردن و چاپ عکس خبرنگار و درشت نوشتن اسم نویسنده و خبرنگار ابایی نداشت، از هر چه که موجب افزایش خوانندهاش و بالا رفتن تیراژ مجلهاش میشد استقبال میکرد، دلخوریها و رنجش را کنار میگذاشت و به سراغ نویسنده و خبرنگار فعال و مبتکر میرفت، در واقع همین سردبیر بود که مرا از داستاننویسی برای مجلات (کار مورد علاقهٔ اولیهام) به گزارشنویسی کشاند