آوای رنج کهنه سرباز

آوای رنج کهنه سرباز

نویسنده: ویکتور آستا فی یف
مترجم : مهدی غبرایی
ناشر: تندر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 50
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1360 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو  _ نو

مروری بر کتاب

کتاب حاضر از مجموعه داستان های آستا فی یف با نام اسب یال حنایی ترجمه شده است .

آنسال پاییزی بهتر از این داشت، آسمان پهنه ور تر بود و افق دوردست در نور خورشید روشنایی کمرنگی داشت و روپوش نازکی شبیه مه بهاری زمین را پوشانده بود. مردی که پایش را در جنگ از دست داده و با پای چوبی زندگی می کند و هر سال پاییز از دهکده برای معاینه به شهر میرود و با کوله باری از غم و اندوه به خانه باز میگردد…

داستان در مورد یک پیرمرد روسی به نام «سرگئی میتروفانوویچ» است... مردی که پایش را در جنگ از دست داده و با پای چوبی زندگی میکند و هر سال پاییز از دهکده برای معاینه به شهر میرود و با کوله باری از غم و اندوه به خانه باز میگردد... داستان در مورد گفتگوی این کهنه سرباز با جوانهایی است که در حال اعزام به خدمت هستند و در ایستگاه قطار با آنها هم صحبت شده و دوباره پس از سالها احساس جوانی میکند و با آنها مشروب خورده و آواز میخواند و تنها آن زمان است که از غم و اندوه رها میشود.

‎سپس به سخنان رد و بدل شده بینِ او و زنی که در زندگیش حضور دارد و <پانیا> نام دارد، میپردازد... داستانی ناراحت کننده از سربازی بیچاره که جنگ همه چیزش و حتی سلامتیش را گرفته و هنوز نیز پس از سالها این جنگِ کثیف زندگی سربازِ بیچاره را رها نکرده است و در وجودش جنگ به حیات و زندگیِ خود ادامه میدهد و تا زمان مرگش و تا ابد، ادامه خواهد داشت...