دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

آزادی و سیاست

آزادی و سیاست

نويسنده: میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی
به کوشش: ایرج افشار
ناشر: سحر
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 240
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب 

کتاب فوق دو رساله از تالیفات میرزا عبدالرحیم تبریزی معروف به طالبوف که به نام آزادی و سیاست انتشار می‌یابد از نوشته‌هایی است که در شناخت افکار سیاسی و اجتماعی نویسنده مشهور آن موثر است. حاج عبدالرحیم طالبوف از مردان تجدد و آزادی خواهی است که در قرن اخیر برای تنویر افکار و رواج آزادی در ایران کوشش بسیار کرد.

عبدالرحیم، که بعدها حاج ملا عبدالرحیم طالبوف نامیده شد، کم کم تمول قابل ملاحظه ای پیدا کرد و نزد حکام و علمای روسیه به درستکاری و راست گفتاری شناخته شد و پس از چندی از تفلیس به ولادی قفقاز رفت و در « تمرخان شوره  » ، مرکز حکومت داغستان، رحل اقامت افکند و تا آخر عمر به عزّت و احترام زیست. 

در اواسط پادشاهی ناصرالدین شاه که آزادیخواهان و روشنفکران ایران برای تحصیل آزادی و قانون در داخل و خارج کشور به کوشش برخاسته بودند، طالبوف نیز، که از مجرای زبان روسی اطلاعاتی به دست آورده بود وانشای خوبی هم داشت، از راه قلم به بیداری مردم می کوشید و آنان را به معایب حکومت استبدادی و لزوم استقرار مشروطه آشنا می ساخت. چنانکه نوشته های او را در این باره میباره می توان « الفبای آزادی » نامید. 

مردم آذربایجان به پاس خدمات طالبوف و به نام قدرشناسی از کوشش­های پیشین و نوشته های ارجدارش، در دوره اول مجلس وی را به نمایندگی انتخاب کردند ولی او با اینکه قبل از آغاز انتخابات به یکی از دوستانش نوشته بود که « اگر بنده را انتخاب نمایند سر از قدم نشناخته می آیم و با اینکه پس از انجام انتخابات هم در پاسخ تلگرافی که برایش کردند، نمایندگی را پذیرفت و قول داد که در ماه صفر ( یعنی سه چهار ماه بعد ) روانه تهران شود، ولی وفا به عهد نکرد. حتی هنگامی که هفت تن از دوازده نماینده آذربایجان به قصد تهران از تبریز حرکت کرده به بادکوبه رفتند ( ذیقعده ۱۳۲۴ ه ق ) در باکو بین آن ها و طالبوف، که از تمرخان شوره به دیدارشان آمده بود، ملاقاتی دست داده و گفته بوده است وقتی به کارهای خود سروسامانی دادم بسیج راه دیده به تهران خواهم آمد. 

اما در این باب که چرا طالبوف و کالت مجلس را قبول نکرد، اقوال مختلف است. به عقیده اسماعیل یکانی چون او با میرزا اصغر خان اتابک دوستی صمیمانه داشت و در آن هنگام اتابک مورد سخط و انتقاد آزادیخواهان و به خصوص نمایندگان آذربایجان بود، به تهران نیامد تا در مخالفت اتابک شرکت نکرده باشد و به عقیده صادق صادق ( مستشارالدوله ) و تقی­زاده علت نیامدن او ضعف پیری و ناتوانی و تاری چشم بوده و جمعی را هم عقیده بر این است که چون ملایان آن روزگار طالبوف را تکفیر کرده بودند و خواندن کتاب مسالک المحسنین او از طرف شیخ فضل الله نوری تحریم شده بود، از این رهگذر ناراضی بود و برای احتراز از عواقب امر به تهران نیامد.

چنانکه خود او در نامه مورخ ۱۶ شعبان ۱۳۲۵ ه‍ ق که مخاطب آن معلوم نیست، به اشاره و کنایه از این بابت اظهار دل آزردگی می کند و می نویسد: « ... جنابعالی در حق بنده، از غایت حسن توجه که دارید، از سر حد استعدادم قدمی چند فراتر گذاشته اید و تالیفات بی حاصل و بی وجه، که از فقدان کالای معارف در بازار ادبیات وطن ما رایج و منتشر شده، قابل توجه و توصیف نگاشته اید بنده از آن نوشتجات کمال انفعال را دارم و خدایم و وجدانم شاهد است که آن ها را قابل هیچ نوع ستایش و لیاقت حضور مودبین گرامی ایران زمین نمی دانم و ندانسته ام... اگر نوشتجات بنده معنی داشت، مشایخ محترمه چنان سرزده تکفیرم نمی کردند و اگر بنده لامحاله صاحب سواد بودم، عربی می دانستم و فارسی نوشتن می دانستم، تالیفاتی در معلومات به مجمع ادبا تقدیم می کردم. وگرنه عیب جویی و بذله گویی را کسان دیگر از بنده بهتر می گویند، ولی چون بنده در خارج بودم و ترس و واهمه نمی کردم قدری بی پرده گفتم و نوشتم. حالا حمد خدا را ایرانی گوینده و نویسنده زیاد دارد که بنده شرمنده را از یاد برده ...

احمد کسروی با اذعان به این مطلب که برخی از ملایان، چنانکه شیوه ایشان بود، طالبوف را تکفیر کرده مردم را از خواندن کتاب­های او باز می داشتند، امتناع و عدول او را از آمدن به تهران ناشی از اخلاق و طرز فکر وی دانسته و چنین اظهار عقیده می کند که « این در بسیار کسان است که در راهی که می کوشند چون به یک جایی رسیدند دیگر آزرده شوند و رو برگردانند و طالبوف از این کسان می بود...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات