دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

آرام

آرام

نویسنده: سیمین شیردل
ناشر: پرسمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 397
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 3

کیفیت : در حد نو _ نو
 

مروری بر کتاب

سایه بان نگاهت؛
دردمادم بارش ابرها؛
مخمور و شکننده و پرتاب
وقتی بر گونه های لعابینت؛ قطرات اشک می غلطد؛ چه زیباست!
دیدن مژگان نمناکت!

در گوشه ای از سالن وسیع و پرازدحام فرودگاه؛ پدری نگاه نگران و مضطربش را به سوی دخترش؛ که کمی آن طرف تر ایستاده بود؛ دوخت دلش تاب نیاورد؛ مجددا به سوی او رفت؛ تا چیزهایی را گوشزد کند ...دختر، برخلاف پدرش، کاملا خونسرد و متین ایستاده بود. و به ظاهر گوش فرا می‏داد؛ اما نگاهش تکراری بودن تذکرات پدر را، به وضوح نشان می‏ داد. دختر با دستان کشیده و زیبایش بلیت را بازی می ‏داد و در انتظار اعلام شماره پرواز بود.

بعد از دقایقی از بلندگوی سالن، شماره و ساعت پرواز به گوش رسید؛ نفس بلندی کشید و به سمت مادرش، که زنی کوتاه‏ قد و اندکی فربه به نظر می‏ رسید، خم شد و او را بوسید. سپس پدر را در آغوش گرفت و گفت: «پدر! تموم حرف های شما رو به خاطر سپردم؛ خواهش می‏کنم نگران نباشید! برایتون خوب نیست. می‏ خواید به این سفر نرم؟»
پدر معترضانه گفت: «نه، نه! می‏دونی که دوری از تو چه قدر برام سخته. فقط مواظب خودت باش!»
- چشم پدر! خیالتون راحت باشه. مواظب مامان باشید! دوستتون دارم! خداحافظ!

آن زن و شوهر به رفتن دخترشان، که در میان ازدحام جمعیت گم شد، خیره ماندند. با نشان دادن بلیت و کارت شناسایی ‏اش به مسئول باجه، به سمت درب خروج به راه افتاد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات