
- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 112255 - 94/7
- وزن: 0.30kg
- JAN: 2
یادداشت های زندان
نویسنده: جعفر پیشه وری
ناشر: پسیان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 150
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ فاثد صفحه شناسنامه
مروری بر کتاب
سید جعفر جوادزاده مشهور به سید جعفر پیشهوری (۱۲۷۲-۱۳۲۶) سیاستمدار، روزنامهنگار و انقلابی کمونیست ایرانی بود. او نخست وزیر حکومت خودمختار آذربایجان و مؤسس فرقه دموکرات آذربایجان بود. او کمیسر امور داخله جمهوری شورائی گیلان بود.
پیشهوری از بنیانگذاران و عضو کمیته مرکزی حزب عدالت در باکو، از مؤسسین حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسؤول تشکیلات این حزب در تهران بود. پیشهوری در باکو سردبیر روزنامه دوزبانه ترکی آذربایجانی فارسی «حریت» بود.
او که از اعضای مؤسس حزب توده در نشست مهر ۱۳۲۰ بود، و نقش مهمی در تدوین اولین مرامنامه آن داشت به علت اختلافات سیاسی قبلی با بعضی از رهبران دیگر حزب ناشی از دستهبندیهای حزب کمونیست در دهه ۱۳۰۰ و وجود اختلاف و شکاف بین کمونیستهای قدیمی در زندان رضا شاه از جمله شخص دکتر تقی ارانی و آوانسیان و تسری جدی آن به «حزب توده ایران» و یا به این دلیل که ماهیت کمونیستی «حزب توده» چندان روشن نبود و یا شاید به این دلیل که پیشهوری شخصیت خویش را بسیار فراتر و موجهتر از مؤسسین حزب توده میدید، در حزب چندان فعالیتی نکرد.
در پایان جنگ جهانی دوم قرار بر این بود که پس از تسلیم آلمان اشغال ایران توسط شوروی و بریتانیا پایان پذیرد ولی در عمل شوروی ارتش سرخ را از شمال ایران خارج نکرد و دست به تشکیل حکومت خلق آذربایجان و جمهوری مهاباد زد.
قوام السلطنه نخستوزیر وقت ایران به کمک آمریکاییها عملاً دست به فریب استالین زد و با پیش کشیدن امتیاز نفت شمال که به قرارداد قوام-سادچیکف معروف بود و همچنین همزمانی با فشار و تهدید آمریکا، شوروی از خاک ایران عقب نشست و هر دو حکومت با ورود ارتش شاهنشاهی ایران به سرعت سقوط کردند. بعد از خروج نیروهای شوروی از ایران قوام از نخستوزیری استعفا نمود و روسها را از تمامی قولهایی که به ایشان داده بود بی نصیب گذاشت. این بحران از اولین رخدادهای جنگ سرد بهشمار میرود
.یادداشت های زندان تعدادی از نوشته جات مطبوعاتی و نامنسجم جعفر پیشه وری در اوایل دهه ۱۳۲۰ است که در آنها به شرح دوران زندانش پرداخته و بعدا در قالب یک کتاب جمع آوری شده.پیشه وری در اواخر کتاب، خود شرحی در باب دوستی و همکاری اش با سالار ظفر سنجابی نوشته. سالار ظفر از مخالفین فعال رضاشاه بود که در سال ۱۳۰۹ کوشید یک جبهه ملی را علیه دولت پهلوی سازماندهی کند اما موفق نشد و نهایتا به شوروی گریخت. یعنی مانند دوستش پیشه وری که سال ها بعد پس از ناکامی در در جداسازی آذربایجان از ایران و منضم ساختن آن به شوروی به آن کشور فرار کرد.
پیشه وری در این یادداشت هایش به توصیف خصایص و احوالات بسیاری از زندانیان آن عصر پرداخته که به عنوان نمونه یکی از این توصیف ها به این شرح است: "عبدالعلی جوان باهوشی بود، او در زندان به طور قاچاق خواندن و نوشتن یاد گرفت. حکایت خیلی داشت. می گفت ما چایی ندیده بودیم، یک روز چند صندوق گیرمان آمد [غارت کردیم]، خیال کردیم بلغور است، در دیگ ریخته زیرش آتش کردیم، بلکه بپزد. ولی دیدیم چیز بسیار بی مزه ای است. من خودم بیشتر از هزار تا چنگال سفید که حالا می فهمم نقره بود دور ریختم. ما آنقدر بی عرضه نبودیم، گول مان زدند، [دولتی ها] قرآن آوردند قسم خوردند و گفتند [اگر دست از غارت بردارید] ماهی چند من کشمش خواهیم داد ما هم تسلیم شدیم. خدا خانه کدخدا چغندر را خراب کند. تمام این بلاها را او سرمان آورد.