درحال حاضر موجود نمی باشد


آیتمی یافت نشد!
کوهستان جان
نویسنده: گائو چینگ ژیان
مترجم: دل آرا قهرمان
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 688
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1
این رمان که جایزهی نوبل ادبیات سال 2000 را از آن خود کرده است، بر پایهی سفر نویسنده به مناطق روستایی چین نوشته شده و در واقع سفرنامهای است که حاصل پیادهروی ده ماههی گائو چینگ ژیان در چین است. او در این سفر مسافتی به طول پانزده هزار کیلومتر میپیماید و مشاهدات و تاملات خود را به صورت رمانی کاملا مدرن که در محدودهی هیچ یک از انواع رمان نمیگنجد، شرح میدهد. این کتاب که آمیزهای از سبکها و تکنیکهای گوناگون است، داستان خاصی را دنبال نمیکند و در آن راویان مختلف با زاویهی دیدی که دائما در تغییر است، برداشتها و اندیشههای نویسنده را بیان میکنند.
شخصیتهای کتاب بیناماند و جز خود نویسنده شخصیت ثابت دیگری وجود ندارد و حرفها از زبان «من، تو، او» بیان میشود. نویسنده به خلق یک همسفر مونث خیالی هم پرداخته است، اما این همسفر در فصلهای مختلف کتاب چهرههای گوناگون به خود میگیرد و در واقع نموداری است از اندیشهها و تصورات نویسنده دربارهی زن به طور عام. در این کتاب موضوعات مختلفی مانند ترانههای محلی، افسانهها، جادوگری، آداب بوداییان و تاتوئیها و همچنین مباحثی دربارهی نویسندگی و نقاشی مطرح شده است.
اما آن چه به آن رنگ رمان میبخشد، شخصیت محوری داستان یعنی خود نویسنده است که همهجا با ویژگیهای مشخصش حضور دارد و فصلهای پراکنده را با بیان تاثرات و برداشتهای خود به هم میپیوندد و به مباحث مختلف رمان وحدت میبخشد. گائو چینگ ژیان (1940) علاوه بر نویسندگی، برای ترجمه (به ویژه برگردان آثار ساموئل بکت و اوژن یونسکو)، فیلمنامهنویسی و کارگردانی نمایش نیز شناختهشده است. او در سال 1998 ملیت فرانسوی را اختیار کرد.
زمانی که اندک گشایشی در جو سیاسی چین در اواخر دهه هفتاد میلادی به راه افتاد دهها نشریه ادبی و کتابهای بیشماری از نظر حجم و محتوا به چاپ رسیدند که کوهستان جان یکی از آنهاست.سوار یک اتوبوس راه دور شده ای و از صبح اتوبوس های کهنه که برای راههای شهری تنظیم شده دوازده ساعت آزگار در جاده های کوهستانی ....
... چون میترسم که کاملاً نفهمیده باشد، به او توضیح میدهم که بهتر است خودش یک ناشر پیدا کند. ساکت میماند. مردد است. با ملاحظه از او میپرسم: میتوانید دستنویستان را بردارید؟ در حالی که چشمهایش را کاملاً گشاده کرده، جواب میدهد: شما میتوانید آن را به یک ناشر بدهید؟ [میگویم:] بهتر است خودتان مستقیم آن را به یک بنگاه انتشاراتی بفرستید. این طوری مسلماً از مشکلات اجتناب خواهید کرد. لبخند میزنم.
او هم میخندد. دستنویس را در ساکش میگذارد و کلمات تشکرآمیزی میگوید. [میگویم:] این من هستم که تشکر میکنم. دوباره در میزنند، اما قصد ندارم باز کنم.... معجزهای نیست. این آن چیزی است که خدا به من گفته؛ به من، ناراضیِ ابدی. میپرسم، آیا باز هم چیزی برای جستجو باقی میماند؟ همه چیز در اطراف آرام است. برف در سکوت میبارد من از این آرامش در شگفتم؛ آرامش بهشتی. شادی نه، شادی در تقابل با اندوه هست. تنها برف میبارد.
در این لحظه نمیدانم جسمم کجاست. نمیدانم این قطعه زمین بهشتی از کجا میآید؟ به اطراف نگاه میکنم. نمیدانم که هیچ نمیفهمم. هنوز گمان میکنم که همه چیز را میفهمم. چیزها پشت سرم اتفاق میافتند و همواره چشمی غریب هست. بهتر این است که تظاهر به فهمیدن کنیم. تظاهر به فهمیدن اما در واقع هیچ، نفهمیدن. در واقعیت من هیچ نمیفهمم، مطلقاً هیچ همین است که هست...
نوبل ادبیات 2000
کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود