
- موجودی: موجود
- مدل: 164517 - 59/2
- وزن: 0.40kg
سه رفیق
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: ابراهیم یونسی
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 310
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1359 - دوره چاپ: 4
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ جلد و صفحات انتهایی کتاب تاب مختصری دارد
مروری بر کتاب
رمان سه رفیق نوشته ماکسیم گورکی داستان سه جوان به نام های ایلیا، پاول و یاکوب است که از طبقه پایین جامعه هستند و در تلاش اند در حالی که وارد جامعه می شوند افراد موفقی باشند. ایلیا نقش اصلی داستان است که پدری جنایتکار دارد و با عمویش زندگی می کند. او از همان کودکی سعی می کند در امد برای خود کسب کند. پدر پاول نیز در زندان است. او در رویای شعر و عاشقی است ولی هرچه تلاش می کند موفقیتی کسب نمی کند. یاکوب نیز زیر اجبار پدرش زندگی میکند و تلاش می کند از آن بگریزد. نویسنده حول محور این شخصیتها می کوشد وضعیت زندگی طبقه پایین جامعه و درگیری هایشان را به تصویر بکشد....
در هر جماعت یکی هست که خود را در محل و موقع مناسب خویش احساس نمیکند، و این لزوماً به این معنا نیست که او بهتر یا بدتر از دیگران است. لازم نیست که شخص فکر درخشان و یا شعور ناقص داشته باشد تا موجب تمسخر دیگران گردد؛ جماعت در اینکه یکی را برگزیند و وسیله تمسخر و مزاح خویش سازد صرفا از خواهش و میلی که به تفریح و سرگرمی دارد، پیروی میکند. در پریشانی و تنهایی باز به رمان پناه برد. اکنون نیز مانند دوران کودکی به رمانهایی علاقهمند بود که زندگی را به شیوهای متفاوتتر از آنچه میدید وصف میکرد.
داستانهای واقعی را، یعنی داستانهایی که با زندگی روزمرۀ مردم معمولی سروکار داشت خسته کننده و نادرست مییافت.بدیهی است که این داستانها گاهی اوقات او را سرگرم میداشتند اما بیشتر اوقات احساس میکرد که اینها را نویسندگان عیار و روباه صفتی نوشتهاند که میخواستهاند زندگی شاق و زشتی را که او این همه با آن آشنا بود، رنگ و روغن بزنند و بزک کنند.گورهای منفرد بسیاری در میان جنگل کرژنتز پراکنده است. استخوان زاهدان سالخورده، پارسایان فرقه های باستانی در این مقابر می پوسد...
ایلیا پاول و یاکوب سه شخصیت اصلی داستان هستند که محوریت اثر ایلیاست.زندگی سخت شخصیتها هر یک را به نوعی از پا در میآورد.گورکی با مهارت و زیبایی ناهنجاریهای جامعه آن روز روسیه و زندگی طبقه 6 فرو دست جامعه را به تصویر میکشد.
ایلیا که پدری جنایتکار دارد با عمویش ترنتی زندگی میکند و از همان کودکی برای امرار معاش مشغول جمع کردن اشیاءکهنه از میان زبالهها میشود.پدر پاول به خاطر قتل مادرش به زندان میافتد و او نیز در به در میشود.یاکوب پسر ساده دل یک میخانه دار است که نمیتواند از زیر سلطه پدر بگریزد...