دو چشم بی سو

نویسنده: محسن مخملباف
ناشر: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1365 - دوره چاپ: 3

کمیاب - کبفیت : صفحات درحد نو ؛ جلد کتاب رد تاخوردگی و زدگی دارد

مروری بر کتاب 

مجموعه داستان

او ديگر خود نبود. همه وجودش خواستن شده بود. ديگر حتی با تنه‌اش فشار نمی‌آورد، ديگر پاهاش راه نمی‌رفتند. می‌رفت؛ ولی، جمعيت او را ميبرد، له می‌كرد و می‌برد. انگار اشكها نيمه كاره ميامدند كه هنوز گلويش را بغض سوراخ می‌كرد. چشمهايش را بست و با همه وجود، چند بار خدا را فرياد كشيد.
دستش يكی دو بار به ضريح رسيد و از لای ميله‌های مشبك آن رد شد و باز فاصله گرفت. چقدر رسيدن سخت است! چطور ميشود رسيد، با فرياد؟...

دو چشم بی سو در یک روستا قصه اش می گذرد. مشهدی ایمان سه فرزند دارد کی یکی از آن ها نابینا است، او قصد دارد مانند جوان ها به جبهه برود . مشهدی ایمان دخترش را به عقد پسر مُلای ده در می آورد و بدهی هایش را می دهد که خود را برای رفتن به جبهه آماده کند، اما پسر نوجوانش با ترفندی پیش دستی می کند و به جبهه می رود و مشهدی ایمان به ناچار در روستا می ماند...

فهرست

دو چشم بی سو
قصه ای برای جبهه
لطفعلی خان
برزخ
فجر یا طه
شنبه موعود
برادر حسن
مامان حاجیه
ترس
و...