دوست من عمو بیلی

دوست من عمو بیلی

نویسنده: حمیدرضا صفار
ناشر: نمایش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 112
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1 

اولین جرقه نگارش نمایشنامه "دوست من عمو بیلی" و اینکه چرا روایت داستان آن سوی مرزها و غیر از سرزمین مادری‌ام رخ می‌دهد، خواندن داستان کوتاهی به نام "شاهد" نوشته کاترین آن پورتر بود. پورتر در مقدمه داستان کوتاهش جمله‌ای را ذکر کرده‌بود که دغدغه‌اش را از روابط سرد و بی‌روح غرب‌‌نشینان بازگو می‌کرد.

مری: می‌دانستم (عصبی) تو هیچی را دوست نداری، شما سیاه‌ها احساس ندارید. مرغ عشق من مرده، پیرمرد! آن وقت بندازمش جلوی در خانه؟ می دانستم، می‌دانستم که شما سیاه‌ها بی‌احساس هستید. حتی مرغ عشقها را هم دوست ندارید. فقط می‌خواهید پرنده‌ها برایتان بخوانند. این بی‌انصافیه.
عمو بیلی: من منظوری نداشتم.
مری: مادر کجایی؟ خواهش می‌کنم این پیرمرد را از خانه بیرون کن...

این نمایشنامه دارای 7 شخصیت است با نامهای لارو، مادر، مری، بازپرس، عموبیلی،‌کلانتر و قاضی.