
- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 148350 - 65/5
- وزن: 0.20kg
دشت مشوش
نویسنده: خوان رولفو
مترجم: فرشته مولوی
ناشر: گردون
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 158
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
پانزده داستان كوتاه
مانند یک مونولوگ نوشته شده است ، جایی که یک احمق شهر یتیم به نام ماکاریو در روایت ذهنی خود چند جنبه خاص از زندگی روزمره خود را توصیف می کند. در "ماکاریو" گذشته و حال به طور آشوبناک درهم می آمیزند ، و غالبا حیرت انگیزترین انجمن های ایده ها در کنار هم قرار می گیرند ، و توسط پیوندهایی که به فلج کردن عمل و توقف جریان زمان در حال حاضر کمک می کنند ، بهم می پیوندند.
رولفو در این داستان عالی موفق می شود فضای بیمارگونه اطراف پسر ابله را که از گرسنگی غرق شده و از وحشت جهنم پر شده و توسط مادرخوانده و دختر نوکر فلیپا محافظت شده ، به تصرف خود درآورد.
"داستان با شنیدن صدای پارس سگها پس از ساعتها راه رفتن بدون مشاهده اثری از زندگی در دشت آغاز می شود".
برخی از داستانها كم و بیش سادهاند و ترتیب و تسلسل رویدادها در آنها حفظ شده است، پارهای دیگر دیدگاههای دیگرگونی دربارهی زمان دارند و جابهجایی و در هم آمیختگی زمانی در آنها یافت میشود. موضوعات عمدهی داستانها انتقام و مرگ، میل به زندگی و مبارزه برای آن است. طنزی سیاه و مرگبار در همهی داستانهای مجموعه جاری است.
این طنز بیش از هر داستان دیگر در "آناكلتومورونس" دیده میشود كه داستانی با كنایههای ناتورالیستی است: توصیف جنین، سبیل پانچا، استفراغ، و عرق جاری زنها.اما در این داستان غریب، تسلط سحرآمیز قدیسی دروغین بر ده عجوزهی میانه سال، رنج و تیرهبختی شخصیتها گهگاه لحن طنزآمیز تند و غالب را میزداید.
در "دشت سوزان" ـ قصهای كلاسیك از زنا كه در آن احساس غالب، نه عشق یا آرزو، كه پشیمانی است ـ در آغاز داستان، پایان آن گفته میشود.اما تعلیق و بیتكلیفی نه تنها در نتیجهی بهكارگرفتن این فن تباه نمیشود، بلكه با پرداخت دراماتیك فزونی مییابد.همچنین ترتیب و تسلسل رویدادها به گرایی در هم شكسته میشود، و زمان از حركت بازمیایستد.
چند داستان نیز كم و بیش حكایت به شمار میآیند، مثل "شبی كه تنهایش گذاشتند"، كه در آن "فلیثیانو در پی چارهجویی است تا مثل دو عموی بخت برگشتهاش به دار آویخته نشود. نگارنده این قصه را با تمام توان دراماتیك آن باز میكند، شاخ و برگ اضافی را میزند، اما جزئیات و جملههایی را كه داستان را غنا میبخشد، تكرار میكند.
فهرست
ماکاریو
عاقبت زمیندار شدیم
تپه کومادرس
بس که آس و باسیم!
مرد
در سپیدهدم
دشت سوزان
تالپا
به آنها بگو مرا نکشند
لووینا
شبی که تنهایش گذاشتند
به یاد آر
سگی پارس نمیکند
پاسو دل نورته
آناکلتو مورونس