
- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 145827 - 74/4
- وزن: 0.50kg
خسرو و شیرین
نویسنده: فریده گلبو
ناشر: کتابسرا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 232
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
کتاب برگردان منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به نثر در قالب داستانی عاشقانه است. خسرو و شیرین نظامی ، منظومه ای است غنایی متجاوز از 6500 بیت در بحر هزج مسدس مقصور بر وزن مفاعیلن، مفاعیلن فعولن که نظامی آن را پس از سرودن «مخزن الاسرار» در سال های 581-580 ه.ق به نام طغرل بن ارسلان سلجوقی و جهان پهلوان ایلدگز آغاز . از پس چند سال زحمت مداوم به نام طغرل و قزل ارسلان پایان برده است. این منظومه داستان عشق خسرو پرویز بیست و سومین پادشاه سلسله ساسانی و شیرین را نقل می کند....
هرمز پادشاه ایران، صاحب پسری میشود و نام او را پرویز مینهد. پرویز در جوانی علی رغم دادگستری پدرمرتكب تجاوز به حقوق مردم میشود. او كه با یاران خود برای تفرج به خارج از شهر رفته، شب هنگام در خانه ی یك روستایی بساط عیش و نوش برپا میكند و بانگ ساز و آوازشان در فضای ده طنین انداز میگردد. حتی غلام و اسب او نیز از این تعدی بی نصیب نمیمانند.
هنگامی كه هرمز از این ماجرا آگاه میشود، بدون در نظر گرفتن رابطهی پدر – فرزندی عدالت را اجرا میكند: اسب خسرو را میكشد؛ غلام او را به صاحب باغی كه داراییاش تجاوز شده بود، میبخشد و تخت خسرو نیز از آن صاحب خانهی روستایی میشود. خسرو نیز با شفاعت پیران از سوی پدر، بخشیده میشود. پس از این ماجرا، خسرو، انوشیروان- نیای خود را- در خواب میبیند. انوشیروان به او مژده میدهد كه چون در ازای اجرای عدالت از سوی پدر، خشمگین نشده و به منزلهی عذرخواهی نزد هرمز رفته، به جای آنچه از دست داده، موهبتهایی به دست خواهد آوردكه بسیار ارزشمندتر میباشند: دلارامی زیبا، اسبی شبدیز نام، تختی با شكوه و نوازنده ای به نام باربد.
مدتی از این جریان میگذرد تا اینكه ندیم خاص او – شاپور- به دنبال وصف شكوه و جمال ملكهای كه بر سرزمین ارّان حكومت میكند، سخن را به برادرزادهی او، شیرین، میكشاند. سپس شروع به توصیف زیباییهای بی حد او مینماید، آنچنان كه دل هر شنوندهای را اسیر این تصویر خیالی میكرد. حتی اسب این زیبارو نیز یگانه و بی همتاست. سخنان شاپور، پرندهی عشق را در درون خسرو به تكاپو وامیدارد و خواهان این پری سیما میشود و شاپور را در طلب شیرین به ارّان میفرستد.