
- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 147108 - 68/4
- وزن: 0.40kg
بانگ نی
نویسنده: ه. ا. سایه
ناشر: کارنامه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار کاغذ نخودی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مثنوی بانگ نی اگرچه در سالهای دهه پنجاه و شصت سروده شد ، اما تا همین اواخر هم بارها و بارها از سوی شاعر مورد بازبینی قرار گرفت و اثر منتشر شده در واقع محصول آخرین بازبینی این شاعر نامی و حافظشناس سترگ از این مثنوی بلند است که میتوان سرگذشت و فراز و فرود انسانها را در هر دوره و زمانهای از زبان وی و این مثنوی شنید.
کتاب محتوایی عاشقانه و البته اجتماعی دارد و اگر کسی فاقد سابقه سیاسی باشد، بعید است برداشتی سیاسی از کتاب بکند، چراکه کتاب بانگ نی سیاسی نیست.کتاب «بانگ نی» (ه.ا.سایه) از همان ابتدا، بیشتر از سایه، یادآور مولانا و سبک و سیاق اوست و حتی تصور می شود که شاید تحشیه ای باشد بر «مثنوی معنوی» است.
انگار شاعر خودش واقف بر تأثیر بی اندازه فرم محتوایی و حتی کاربرد دایره واژگان مشترک کتاب تازه خودش با مولانا و مثنوی معنوی اش بوده است و به نوعی ابتدای کتاب را برای اعتراف به این مهم انتخاب کرده است! بگذریم از این که حتی مولانا قالب مثنوی را نه برای بیان حرف های به روزتر یا شاعرانه تر یا عاشقانه ترش که برای به نظم درآوردن مضامین عرفانی و دیدگاه های دینی اش برگزیده و اوج خلاقیت و شاعرانگی و تمایزش با دیگر شاعران کلاسیک در «غزلیات شمس» است که نمود عینی پیدا می کند.
مثنوی بانگ نی که با این مطلع :
باز بانگی از نیستان میرسد
غم به داغ غمپرستان میرسد
بشنوید این شرح هجران بشنوید
بانی نالنده همدستان شوید
آغاز میشود در موسیقی ایرانی نیز شعری شناخته شدهاست. این اثر نخستینبار از سوی محمدرضا شجریان در مایه بیات ترک خوانده شد و سپس محمدرضا لطفی آن را در مایه شوشتری در چاووش چهار با صدای شهرام ناظری استفاده کرد.
لطفی همچنین این مثنوی را در قطعه ماهور با صدای ناظری استفاده کرد. قطعهای که بعدها شجریان در آلبوم چاووش 6 و در همین دستگاه(ماهور) به جای این شعر غزلی دیگر از سایه را با مطلع :
زمانه قرعه نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
مورد استفاده قرار داد. این مثنوی بلند این گونه به پایان میرسد.
سینه میجوشد ز درد بیزبان
ای نوای بینوا نی را بخوان
نی حدیث حسرت و حرمان ماست
نی دوای درد بیدرمان ماست
نی خبر دارد از آن باران که ریخت
آشیان لک لکی از هم گسیخت
نی خبر دارد از آن گم کرده جفت
آهوی کوهی که جز در خون نخفت
نی خبر دارد ز اشک پهلوان
دشنه در پهلوی سهراب جوان
نی خبر دارد از آن مردان مرد
خونشان گلگونه رخسار زرد
نی خبر دارد ز درد ا شتیاق
سینه های شرحه شرحه از فراق
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
این مثنوی به قدری معروف شد که بخشهای زیادی از آن به صورت کپی تکثیر و دست به دست میشد تا به امروز که شخص شاعر به ویرایش و پیرایش آن همت گماشت و آن را انتشار عمومی داد.