
- موجودی: موجود
- مدل: 118064 - 52/3
- وزن: 10.00kg
الکامل فی التاریخ
نویسنده: ابن اثیر
ناشر: بیروت - صادر
زبان کتاب: عربی
تعداد صفحه: 8000
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1965 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
الکامل فی التاریخ کتابی تاریخی دربارهٔ سرگذشت آدمی و رویدادهای تاریخی سده ۷ق، نوشته ابن اثیر است. ابن اثیر نوشته خود را به بدرالدین لؤلؤ فرمانروای موصل پیش کش کرده است. الکامل یکی از مهمترین منابع برای پژوهش در تاریخ مغول است. همچنین ابن اثیر بطور کامل از سلسله قراختاییان یاد میکند، که در منابع دیگر کمتر از آن یاد شده است. الکامل دربارهٔ تاریخ ایران در دوران ساسانی و نیز سدههای نخستین اسلامی، مطالب و اطلاعات مفیدی را ارائه میدهد.
این کتاب تاریخ آفرینش را از آغاز آن تا سال ۶۲۸ قمری (۱۲۳۱ میلادی) در بر دارد (تا دو سال قبل از مرگ نویسنده). هرچند تا سال ۳۰۲ قمری (۵۰۲ میلادی) این اثر بیشتر وامدار تاریخ طبری و از آن پس دیگر تاریخنگاران ایران و اسلام است، اما در بخش تاریخ ترکتازی مغولان، تاریخ کامل از نخستین گزارشها و منابع محسوب میشود. ابن اثیر در تاریخ خود به ذکر روایات مختلف یک واقعهٔ تاریخی نمیپردازد، بلکه به ذکر کاملترین روایات یا آنی که فکر میکرده درست تر بوده به همراه آنچه از منابع دیگر یافته بسنده کردهاست و اگر در جایی مجبور به ذکر روایتی بوده که در صحت آن تردید داشته، نظر خود را دربارهٔ آن بیان میکند یا متذکر میشود که اخبار مختلفی دربارهٔ آن در دسترس است.
اهميت الكامل جز آنچه گفته شد بيشتر به خاطر اشتمال بر ذكر وقايعى است كه در آثار ديگران ديده نمىشود يا كمتر بدان پرداختهاند. او با دقت و باريك بينى خاص خويش، اطلاعات گرانبهایى از اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم درباره جنگهاى صليبى و نزاعهاى داخلى شام و عراق به دست داده است. اين كتاب همچنين اخبار مفصلى درباره سامانيان تا مرگ ابوعلى چغانى دارد كه احتمالا برگرفته از كتاب گمشده "التاريخ في اخبار ولاة خراسان" نوشته "ابوعلى سلامى" است. با پيدا شدن نسخه تاريخ "ثابت بن سنان صابى" كه "سهيل زكار" آن را در مجموعهاى با عنوان اخبار القرامطه چاپ كرده است مىتوان به اين نتيجه رسيد كه ابن اثير در نوشتن مطالب مربوط به روابط فاطميان و قرمطيان از اين كتاب سود برده است.
اهميت اساسى الكامل به ويژه در مورد رويدادهایى است كه ابن اثير بر خلاف طبرى به گونهاى گسترده از آنها ياد كرده است و چون وى در دوره استيلاى مغولان مىزيسته كتابش از منابع مهم تاريخ مغول به شمار مىرود. همچنين اين كتاب منبع مهمى درباره ملوك موصل مانند اتابكان زنگى و ايوبى است به گونهاى كه اخبار او در كتاب ديگرى يافت نمىشود و آنها را از كسانى گرفته است كه حوادث را به چشم خود ديدهاند. البته به گفته حلمى، ابن اثير نسبت به خاندان ايّوبى نظر خوبى نداشته است.تأليف اين كتاب پيش از تاريخ محلى او يعنى "التاريخ الباهر" آغاز شد ولى مؤلف آن را يازده سال پس از نوشتن تاريخ الباهر به پایان برد.ابن اثير نوشتههاى تاريخى خود را در قالب فيشها و برگههایى به صورت چركنويس نوشت و رها كرد تا آنكه صاحب موصل، بدرالدين اتابكى از او خواست كتابش را آشكار كند و او چنين كرد.الكامل را بايد تنها كتابى دانست كه به همه دولتهاى اسلامى در تمامى سرزمينها پرداخته است.
علاوه بر ذكر همه رويدادهاى بزرگ و طولانى، در پایان هر سال به رويدادهایى كه كوتاه و در درجه بعدى از اهميت قرار دارند اشاره كرده و تاريخ مرگ مشهورين از علما و شخصيتهاى مختلف را آورده است.به طور خلاصه اهميت الكامل به اختيار كردن گزارشها (روايات تاريخى) است نه فقط نقل و چيدن آنها در كنار يكديگر و به همين جهت اين كتاب شهرت پيدا كرده و بر ديگر كتب تاريخى برترى يافته است. البته متأسفانه نویسنده در بيشتر موارد منابع خود را ياد نكرده است ولى كتاب او منبع و الگويى براى مورخان پس از خود مانند ابوالفداء، ذهبى، ابن شاكر و ابن كثير شده است كه تحت تأثير او كتب تاريخى خويش را به روش وى تأليف كرده و از اخبار و اطلاعات او استفاده نمودهاند.
از بيان مؤلف در مقدمه استفاده مىشود كه رويدادهاى تاريخى را بر حسب اولويت و عظمت ظاهرى آن نقل نكرده بلكه آنچه را موافق عقل يافته برگزيده و با مطالبى كه بر آن افزوده تألیف و تحرير تازهاى كرده است. ديگر اينكه او در نقد حوادث و ربط ميان اسباب و مسببات يا علت و معلول به شيوه فلسفه تاريخ پيش نرفته است زيرا اين شيوه را در آن زمان هيچ كس جز ابن خلدون نشناخته بود، لذا ابن اثير تنها حوادثى را نقد و بررسى كرده كه به نقل آنها پرداخته است و هر حادثهاى كه درست نمىيابد نقل نمىكند.
نمونههایی مانند آفرينش خورشيد و ماه يا آغاز دولت غوريان از اين قبيل است. بنابراین مؤلف با ديد انتقادى كه در آن عصر شگفت مىنمود براى تأليف اثر بزرگ خويش از هر جا مآخذى گرد آورده و در مواردى كه دچار ترديد شده آراى گوناگون را ياد كرده و در نقد منابعى كه به آنها دسترسى داشته ذوق نقادانه خود را نشان داده است.