



- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 138644 - 207/3
- وزن: 0.30kg
افول یک مبارز
نویسنده : علی محمدآقا , محمد صدیقی
ناشر : مولفین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 200
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1365 - دوره چاپ : 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
نقدی بر وصیتنامه سیاسی و مواضع و خط مشی دکتر مظفر بقائی
مظفر بقایی، فرزند میرزاشهاب راوریکرمانی است؛ مردی که نماینده مجلس چهارم و پنجم شورای ملی در ایران بود و عضو تشکیلات مخفی «مجمع احیای نفوس»؛ فردی که به همراه سلیمان میرزا اسکندری، «حزب سوسیالیست» ایران را پایه گذاشت و علیه دستگاه سلطنت در ایران، رضاشاه را نیز مرهون دفاع خویش ساخت و حزب متبوع او، از قضا راه سلطنت رضاشاه را همراه کرد. مظفر بقایی بدین ترتیب در خانوادهای سیاسی، آشنا با سیاست شد.
مردی که در کنار قوام، جامه سیاست بر تن کرد و اما به طرفهالعینی راه خود از او جدا کرد؛ با نهضت ملی همراه شد و در کنار مصدق قرار گرفت اما از رهبر ملی ایران نیز کناره گرفت و از قضای روزگار با زاهدی انگلیسی همراه شد و با این حال به سرعت زاهدی را انگلیسی خواند و راه مفارقت از او در پیش گرفت و بدینسان طعمه کینه نخستوزیر نظامی ایران شد و سر از تبعیدگاه درآورد؛ مردی که پس از آن یک چندی سیاست را به کناری گذاشت و سپس در لباس همراهی با امینی نخستوزیر ظاهر شد؛ سیاستمردی که با انقلاب ایران نیز مدتی راه نفوذ پی گرفت و در ناکامی خویش، سخنرانی کرد و استعفای سیاسی خویش را اعلام کرد و سپس راهی زندان شد و مرگ او در زندان نیز همچنان با ناگفتههای فراوان همراه است.
مظفر بقایی همچنان دشمنان و دوستان بسیار دارد؛ او دشمنانی در درون حکومت دارد و دشمنانی نیز در بیرون حاکمیت؛ همچنان که دوستانی نیز در پوزیسیون قدرت دارد و دشمنانی هم در اپوزیسیون قدرت. دوستان، افسانهها در خصوص او میگویند و دشمنان نیز افسانهها از او میسازند. داستان زندگی این مرد افسانهای را اما روایتی واقعبینانه باید؛ روایتی که در آن، این سیاستمرد پرکیاست و قدرتطلب، در جایگاه واقعی خویش بنشیند؛ جایگاه فردی که با همگان همراه شد و از همگان نیز گسست؛ مردی که در عبور از موتلفین، ره به تنهایی برد و در تنهایی، اسیر توهمات خویش، همنشین بیگانه از خویش شد؛ سیاستمردی که از دوستان برید و گاه خودآگاه و گاه نیز ناخودآگاه، اسیر و طعمه دشمنان شد؛ سرنوشتی که میتواند عاقبت تراژیک «راه سوم» را پیشروی ما بگذارد؛ اگرچه یکبار این سیاستمرد راه سومی است که عاقبت خویش را تراژیک میسازد و یکبار نیز دست نامهربان تقدیر است که تلاشها را نافرجام میسازد و تراژدی میآفریند.
...حزب زحمتکشان پس از آن توفیق چندانی در مبارزات سیاسی نیافت و تنها در سال 1357 حزب مذکور اجازه فعالیت سیاسی یافت و این در حالی بود که در آن زمان فعالیتهای حزب به شدت از رونق افتاده بود و مقامات امنیتی اجازه فعالیت آزاد به احزاب نمیدادند. با وجود این تا سال 1357 که نامههایی از طرف بقایی به عنوان رییس جمهور امریکا منتشر میشد و یا مصاحبههایی که با جراید میکرد این حزب نتوانست موقعیتی کسب کند و فعالیت زیادی نماید.
در دوره انقلاب هم لاجرم در پی حوادث و جریانات، در انزوای مطلق فرو رفت و رهبر حزب هم در وصیتنامه سیاسی خود که بعدها تحت عنوان "افول یک مبارز" چاپ شد امید هواداران حزب را به یأس مبدل کرد و آنگاه هم که به امریکا سفر نمود و مورد توجه محافل امنیتی و جاسوسی امریکا قرار گرفت به تمامه اعتبار خود را از دست داد و در بازگشت از امریکا توسط دادگاه انقلاب دستگیر و زندانی شد و عاقبت الامر در روز 26 آبان 1366 در تهران در گذشت...