آیتمی یافت نشد!
نویسنده: عبدالرضا تیموری
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 200
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
داستان "آوازهای زایندهرود" حکایت مدتی است که قهرمان داستان به اتکای صدای خویش و تشویق دوستان و دبیر هنرش تصمیم به خواننده شدن میگیرد. اما دوران، دورانی است که مردم عامی خواننده شدن و اصلا به سمت موسیقی رفتن را بد دانسته و با آن به سختی مخالفند.
"رضا" با وجود همهی اینها، سرسخت است و از هر راهی برای رسیدن به هدف وارد میشود تا آنجا که حتی به حیله متوسل شده و به بهانهی تمرین قرآن، در شبستان مسجد شروع به تمرین آواز میکند تا روزی که دستش رو میشود. رضا همچنان به کار خود ادامه داده و در این مسیر به سفارش معلم آوازش که میگوید "برای رسیدن به هدف خودت را به دل خطر بزن" عمل میکند تا موفق باشد....
یکدفعه یکی گوشم را گرفت، همینطور که سرم کج شد ومی چرخید، بلند شدم. رجب قصاب، حاج علی معمار و حاج آقا امام جماعت و کل تقی سبزی فروش جلو چشمم به ردیف چرخ خوردند.
سرم که صاف شد یک عده جلویم ایستاده بودند. به حاج آقا سلام کردم.
مشدی گفت:« مسجد خدا جای آواز و ترانه س؟»
من من کردم و گفتم:«استغفرا... لله، آ... وا...ز؟»
این همه ها و هو کجای قرآنه؟ نشون بده ببینم.
تا این حرف را زد، فهمیدم یک جایی بند را آب دادم.
نه نویسنده، نه آواز
موسی و کوه
کتابخوان
ترکهی گیلاس و آلبالو
کتری و قوری سیاه
مموشی
پرواز
آینه و موتور گازی
آوازهای زایندهرود
پدر
برنده جایزه نهایی ادبی اصفهان
کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود